menusearch
mr-qasemi.ir

از توجیه اشغال عراق تا حمله به مقدسات اسلام توسط تک تیرانداز آمریکایی!

جستجو
پنج شنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳ | ۱۰:۳۳:۱۴
۱۳۹۵/۱۱/۹ شنبه
(0)
(0)
از توجیه اشغال عراق تا حمله به مقدسات اسلام توسط تک تیرانداز آمریکایی!
از توجیه اشغال عراق تا حمله به مقدسات اسلام توسط تک تیرانداز آمریکایی!
از توجیه اشغال عراق تا حمله به مقدسات اسلام توسط تک تیرانداز آمریکایی!

خبرگزاری شبستان: روش کار او به گونه ‌ای است که اساسا تفاوتی ندارد که هدف او یک شهروند معمولی است یا یک نظامی، او به قدری حیوان صفت شده که از نظر خودش هرگز اشتباه نمی‌کند و در یک نوبت نیز چند تن از شهروندان را نشانه می‌‌گیرد.

خبرگزاری شبستان– سرویس اندیشه: تک ‌تیرانداز آمریکایی American Sniper یک فیلم محصول سال 2014 آمریکا در ژانر زندگی‌نامه ‌ای جنگی درام است که در 6 ژانویه 2015، به طور گسترده اکران شد و رکوردهای متعدد فروش ابتدایی در گیشه را شکست. این فیلم بهترین فروش آغازین را در کارنامهٔ ایستوود ثبت کرد؛ در خصوص اهداف ساخت و تولید این فیلم و اکران آن با حجت الاسلام محمودرضا قاسمی، عضو هیئت علمی موسسه بهداشت معنوی و کارشناس مسائل غرب و منتقد، به گفتگو نشسته ایم؛ گفتگوی ما را با مدیر مسوول موسسه فرهنگی هنری سبک زندگی آلاء، می خوانید:

لطفا ابتدا مختصری در خصوص سناریوی این اثر توضیح دهید.
فیلم سینمایی "تک تیرانداز آمریکایی" به کارگردانی کلینت ایستوود و نویسندگی جیسون هال و بازی برادلی کوپر داستان "کریس کایل"، یک تک تیرانداز آمریکایی است که با بیش از 160 مورد قتل، رکورد دار بیشترین کشتار تک ‌تیراندازی ارتش آمریکاست.
تک تیرانداز آمریکایی بر اساس خاطرات کریس کایل، عضو واحدهای کماندویی نیروی دریایی آمریکا معروف به سیل ساخته شده است. کایل در چهار دوره حضور خود در عراق در فاصله سال‌های 2003 تا 2009 بیش از یکصد و شصت تن را کشت.
این فیلم محصول سال 2014 آمریکا در ژانر جنگی درام بوده و داستان فیلم برگرفته از کتاب تک‌ تیرانداز آمریکایی و روایت زندگی تک تیرانداز آمریکایی کریس کایل است.
فیلم تک تیرانداز در حقیقت کاووشی برای شناخت شخصیت کریس کایل است که خود را یک فرد نجیب و پاک می داند اما ساده ترین معیارهای اخلاقی را رعایت نمی کند. قهرمان داستان به هیچ عنوان از کشتن غیرنظامیان عراقی پشیمان نیست.

دلیل این مساله در فیلم چگونه به تصویر کشیده می شود؟
بسیار ساده دلیل این طور القا می شود که کایل مردم مظلوم و فقیر عراق را به سان یک تروریست مشاهده می کند. برای او مرد یا زن، کودک یا جوان تفاوتی نمی کند. او اگر حدس بزند این نوجوانی که به سمت او می آید برای امنیت ملی آمریکا خطرناک است، دستش را به ماشه قناصه گرفته و پیشانی او را هدف قرار می دهد، این در حالی است عراقی هایی که در فیلم نشان داده می شوند یا تروریست هستند و یا طرفدار تروریست ها هستند و بین مردم عراق و تروریست هایی همچون داعش هیچ تفاوتی قایل نیست.



با این توصیف تصویری که از مسلمانان در این فیلم به نمایش گذاشته می شود، در چه قابی می گنجد؟
در واقع در این فیلم مسلمانان همچون حیوانات وحشی نشان داده شده اند که یک شهروند آمریکایی باید برای حفظ جان خود آن ها را نابود کند و این امر زمانی قوت می گیرد که در تیتراژ فیلم صدای اذان پخش می شود.
در حقیقت داستان فیلم ماجرای یک قاتل روانی است که کشتار و خونریزی را به سادگی به نام دفاع از خانواده و میهن و خداوند توجیه می‌کند. در این داستان از انگیزه‌های سیاسی جنگ یا پیامدهای اجتماعی آن اثری نیست. شاید با بررسی کارنامه‌ فیلمسازی کلینت ایستوود، که هنرمندی محافظه‌کار و هوادار جنگ طلبان امریکایی است، بهتر بتوان این فیلم را تحلیل کرد.
کایل، که در دهه 2000 چهار بار به عراق اعزام شده است، 160 قتل را به نام خود ثبت کرده است و این یعنی یک قاتل حرفه ای!
فیلم با سکانس مملو از رعب و وحشتی در مارس 2003 کوچکی در نزدیکی ناصریه عراق شروع می ‌شود. کایل روی بام ساختمانی مشرف به خیابانی متروک موضع گرفته است. با نزدیک شدن نیروهای آمریکایی از یک جهت، زنی به همراه پسرش در صحنه ظاهر می ‌شوند. کایل مادر و کودکی را می بیند و تصور می کند که این زن نارنجکی را به فرزندش می دهد و به صرف همین تصور به او شلیک می کند و مادر را می کشد.
برای کایل دشمنی به نام مصطفی تراشیده می‌شود و در چندین مورد این دو در بحبوحه جنگ به فکر نبرد تن به تن خود هستند.
بعد از سکانس ابتدایی با مجموعه ای از فلاش بک‌ها روبه رو می‌شویم که 25 سال را تقریباً در مدت 25 دقیقه نمایش می‌دهند. دقایقی کوتاه صرف تماشای کودکی کایل می ‌شود، سپس سرباز یگان ویژه نیروی دریایی آمریکا شده و بالاخره به عراق اعزام می‌ شود. قتلی که آن روز در نزدیکی ناصریه انجام می‌ دهد نخستین قتلش است و تا آخرین قتل کلی فاصله دارد.
او طی سال‌ها زندگی در این کشور مظلوم در بسیاری از عملیات‌های مهم شرکت می‌ کند و به "شیطان رمادی" و "افسانه" ملقب می ‌شود. در فیلم خبری از نمایش احساسات ضد آمریکایی مردم عراق نیست. یک داستان کثیف و ددمنشانه در مورد زندگی کوتاه ماهرترین تک‌ تیرانداز قاتل تاریخ ارتش آمریکا است.
در بیست دقیقه‌ ابتدایی فیلم، یک گسستگی‌ جدی وحود دارد؛ هنگامی که کایل به عنوان فرزند یک پدر مذهبی که شخصیتی خشک و شیطان مانند دارد، معرفی می‌ شود، کسی که خلق و خویی خشن و سلطه طلبانه دارد.
پس از آن شاهد سکانسی پر سر و صدا هستیم، جایی که کایل برای اولین بار به عنوان یک تک تیرانداز مورد آزمایش قرار می‌گیرد، آزمایشی که بدین ترتیب که او باید مادر و پسری که متوجه حضور سربازان آمریکایی در منطقه شده‌اند را از بین ببرد. سپس او بدون هیچ ترحم و عطوفت انسانی شلیک می کند و آنها را کشته و مهارتش را به رخ بقیه می‌کشد! تا جایی که خیلی زود به او لقب "افسانه" را می ‌دهند. وقتی که سوژه هایی اینگونه در خیابان ها کم می شود او به شکار مردم عراق در درون خانه هایشان می پردازد.
همچنین روش کار او به گونه ‌ای است که اساسا تفاوتی ندارد که هدف او یک شهروند معمولی است یا یک نظامی، او به نحوی حیوان صفت شده که از نظر خودش هرگز اشتباه نمی کند و در یک نوبت نیز چند تن از شهروندان را نشانه می ‌گیرد، و با شلیک همه را بدون دلیل قتل عام می کند. به دلیل آنکه به قول تک تیرانداز داستان" در اینجا شیطان کمین کرده است" کارگردان فیلم یک بار هم از خود سوال نمی کند که به راستی اینجا اشغالگر کیست؟! زیرا که به قول تک تیرانداز قصه در اینجا شیطان کمین کرده و منظور از شیطان مسلمانان ستمدیده عراق هستند.
پس از یک سفر کوتاه به سن دیگو به مناسبت تولد اولین فرزند تایا، کایل دومین ماموریتش را که تنها به کشتن "قصاب" اختصاص دارد را شروع می‌ کند و دوباره صحنه‌ ی خشن و غیر انسانی و خوی گرگ صفت کایل را نمایان می سازد.
کایل پس از بازگشت به تدریج دچار مشکلات روانی مربوط به سربازان جنگی می ‌شود که برای هیچ کس به خصوص همسر باردارش جالب نیست.‎
او که به اجبار دوباره به مرخصی فرستاده می‌شود، دچار مشکلات شدیدتری در طول زمان دوره‌های سوم و چهارم می‌ شد. جنگ‌ها کثیف ‌تر و خونین ‌تر شده این بار شهر صدر و مردم شیعه نشین و انقلابی آن، به کانون کشتار کایل تبدیل می شود.
کایل احساس می ‌کند همه‌ کارها به انجام رسیده، او هزار روز را در عراق گذرانده و به رکورد دست رسیده است، هرچند که آمار دقیق افرادی که به دست او کشته شده‌اند از این تعداد بیشتر است.



هدف محوری جدا از اهداف دیگری که اشاره شد، در این فیلم چه مطلبی است؟ و تا چه اندازه دست اندرکاران آن با تولید فیلم به این هدف نزدیک شده اند؟
این فیلم در وهله اول برای تاثیر بر مخاطب غربی ساخته شده تا روحیه اسلام هراسی را در آنها تقویت کند و در گام دوم با نمایش نامردی و به اصطلاح اقتدار نظامی امریکا در کشتار مسلمانان روحیه ترس را در مسلمین نهادینه کند چه اینکه القا این حس که یک سرباز به تنهایی یکصد و شصت زن و کودک و پیر و جوان را کشته به انتقال این روحیه کمک می کند. اما به طور یقین ساخت اینگونه فیلم ها در ضدیت با اسلام نه تنها رشد گرایش افراد در غرب را به دین اسلام کُند نمی کند، بلکه اوج درماندگی و ذلت غرب را در برابر حقانیت اسلام و گسترش آن نمایان می کند.
گفتنی است این فیلم به دلیل اشاعه قتل و تصویر یک قاتل به عنوان یک قهرمان ملی با انتقاد شدید رهبر معظم انقلاب روبه رو شد. ایشان این فیلم را یک تبلیغ آمریکایی علیه مسلمانان دانستند که تنها با هدف اشاعه اسلام هراسی و تهییج مسلمان آزاری در میان مسیحیان و غیرمسلمانان ساخته شده است.
پایان پیام

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر