menusearch
mr-qasemi.ir

«مبارزه منطقی با انحراف، ارزشمندترین میراث امام هادی (ع)»

جستجو
پنج شنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳ | ۱:۲۲:۵۹
۱۳۹۵/۱۱/۹ شنبه
(0)
(0)
«مبارزه منطقی با انحراف، ارزشمندترین میراث امام هادی (ع)»
«مبارزه منطقی با انحراف، ارزشمندترین میراث امام هادی (ع)»
«مبارزه منطقی با انحراف، ارزشمندترین میراث امام هادی (ع
حجت الاسلام قاسمی، استاد حوزه و پژوهشگر عرفان های نوظهور، اوضاع اجتماعی و سیاسی عصر امام هادی (ع) که عباسیان بر آن تسلط داشتند را بسیار آشفته عنوان و اظهار کرد: امام هادی(ع) با وجود شرایط بسیار سخت آن زمان، از طریق تربیت شاگردانی برجسته و مناظره، نظریه مکاتب انحرافی را رد و نظر شیعه را تبیین می کردند و بدین صورت از اسلام ناب و سیره نبوی نگهبانی کردند.
بحران مشروعیت در حکومت عباسی
حجت الاسلام محمود رضا قاسمی در گفت وگو با شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)، به بررسی اوضاع سیاسی در عصر امام هادی (ع) و نقش و جایگاه ایشان در پیشبرد نهضت علوی پرداخت و در مورد اوضاع سیاسی در عصر امام هادی (ع) گفت: عباسیان در این دوره با بحران شدید مشروعیت در حکومت خود مواجه بودند، بحران مشروعیت از مهم ترین عواملی بود که قدرت سیاسی عباسیان را به چالش کشیده و منجر به تزلزل و عدم ثبات سیاسی در قلمرو اسلامی می گردید. در دوره اول عباسیان، حاکمان از اقتدار بیشتری برخوردار بوده و برای جبران مشروعیت حکومت خود به ترفندهای مختلفی دست می زدند، مامون خود را به اهل بیت (ع) نزدیک و سعی کرد با این روش مقداری از بحران ها را کاهش دهد، اما حاکمان پس از مأمون به خوبی نتوانستند به اوضاع تسلط یابند از این رو در تأمین مشروعیت خود به نظامی گری، زور، قدرت، سرکوب، قتل و خونریزی روی آوردند.


رشد فرقه هایی که برای عباسیان مشکل ساز بود
او از جمله عوامل ضعف سیاسی و کاهش اقتدار، حکومت عباسی را شیوع قیام ها علیه این حکومت دانست و به چهار نوع قیام اشاره و اظهار کرد: قیام های ایدئولوژی و عقیدتی، قیام های برخاسته از مبنای فکری برخی از فرقه های اسلامی هم چون زیدیه و سایر فرقه های شیعی بود، علویان در شهرهای مختلف قلمرو عباسیان به قیام علیه حاکمیت عباسیان دست زده و مشروعیت آن ها را مخدوش می کردند این نوع قیام ها از آن رو در افزایش بود که برای عباسیان بسیار مشکل ساز شد. عباسیان در آغاز قیام و استقرار حکومت خود شعار "الرضا من آل محمد" را سرلوحه شعار خود کرده بودند و پس از رسیدن به قدرت، از این شعار خود رویگردان شدند، همین سبب گردید علویان علیه آنان دست به شورش مستمر بزنند. قیام های علویان در مناطق مختلف قلمرو عباسیان و شهرهایی مانند کوفه، مکه، مدینه، بصره، خراسان، ری و طبرستان (مازندران) و گیلان و دیگر مناطق گسترده بود و از هر سو حکومت مرکزی را دچار بحران و چالش می کرد، این قیام ها تبعات اجتماعی و سیاسی بسیار مخرب در جهان اسلام بر جای می گذاشت. ناامنی در مناطق مختلف، بحران های اجتماعی و اقتصادی در پی داشت، راه زنان و غارت گران و دزدان در جامعه امنیت را مخدوش می کردند. بدین ترتیب وضع اجتماعی، آسیب های فراوانی به بار می آورد. جامعه همواره در تلاطم و آشفتگی ناشی از تبعات بحران های بزرگ واقع شده بود. حاکمان در این دوره با مواجهه با این پدیده ها از مدیریت اجتماعی و داشتن برنامه های مقتدرانه و تصمیمات عاقلانه عاجز بودند.
این استاد حوزه ادامه داد: قیام های قبیلگی، دومین نوع از قیام ها علیه حاکمیت عباسیان در عصر امام هادی(ع) بود. قیام های قبیلگی و اعراب طرفدار بنی امیه و مخالف عباسیان از خوارج و سایر فرقه های مذهبی بود. عدم اتکای سیاسی عباسیان به اعراب و قبایل عربی به جز خویشان و نزدیکان خود نوعی سلب اعتماد از اعراب بود که برای اعراب نگران کننده بود. قبایل عربی مانند بنی هلال، فزاره، مره، غطفان، اشجع، ثعلبه و معزبیان ساکن مدینه در مناطق مختلف به قیام علیه عباسیان دست به شورش زدند. در شام و فلسطین و حمص و نواحی دیگر شبیه این قیام ها و شورش ها واقع شد، راهزنان، حجاج را از زیارت باز داشته و به کاروان حجاج دست درازی می کردند.
با گسترش آشفتگی اجتماعی و سیاسی، امام هادی (ع) بیشتر مورد اذیت واقع می شد
او به قیام های ایرانیان و اقلیت های دینی نیز اشاره کرد و افزود: نوع سوم از قیام ها قیام های ایرانیان با گرایشات مختلف بود که از طرف ایرانیان، خاندان های بزرگ ایرانی علیه عباسیان بود. در برخی از این قیام ها طرفداری از اهل بیت علیهم السلام و جانبداری از حکومت آن ها برجسته است. قیام هایی چون قیام بابک و مازیار و دیگر قیام های ایرانیان نیز به نوعی مشروعیت عباسیان را به چالش می کشید. گرایشات به علویان نیز در برخی از این قیام ها به چشم می خورد. قیام های اقلیت های دینی، قیام هایی نیز گاه از سوی اقلیت های دینی علیه عباسیان در نواحی دمشق صورت گرفته، همه این ها نشان می دهد که اوضاع اجتماعی و سیاسی عصر امام هادی (ع) که عباسیان تسلط داشتند بسیار آشفته بود و این آشفتگی اجتماعی و سیاسی هر چه شدت می یافت زندگی آن حضرت نیز که در حصر و تحت مراقبت نیروهای نظامی بود، تحت الشعاع قرار گرقته و بیشتر مورد اذیت حکومت واقع می شد. 20 سال از دوران امامت آن حضرت در شهر نظامی سامرا و تحت مراقبت شدید نظامی بود و متوکل بر آن حضرت بسیار سخت می گرفت و با آن حضرت برخورد نامناسب داشت.
قاسمی از جمله تحولات سیاسی این دوره به سلطه نظامیان بر امور سیاسی و اجتماعی یاد کرد و گفت: دخالت نظامیان تا حد انتخاب خلیفه پیش رفت. در دوران اول حکومت عباسیان، ایرانیان که در امور دیوانی و تشکیلات تخصصی داشتند در ارکان مهم حکومت نفوذ کرده و اداره امور جهان اسلام در دست ایرانیان کاردان و وزرایی لایق بود، اما در این دوره اعتماد عباسیان بر عنصر ایرانی کاهش یافت و این اعتماد بر نظامیان گرایید. لذا در دوره امام هادی(ع) نظامیان بر تمام امور مسلط شدند، همین امر سبب آشفتگی امور سیاسی و اجتماعی و پیدایش بحران ها بود، حکومت نظامی بر اکثر شهرهای اطراف پایتخت حتی فرمانداران و والیان از میان نظامیان بود، نظامیانی که هیچ سابقه دیوانی و حکومتی نداشتند، بلکه صرفاً از قدرت نظامی و در امور نظامی مهارت داشتند، اگر نظامیانی که سابقه علمی و دیوانی داشتند، بر جامعه مسلط بودند وضع به این حد بحرانی نمی شد، حضور نظامیان در هرم قدرت عباسیان به عنوان تامین کننده مشروعیت حکومت آنان محسوب می شد در حالی که مشروعیت پیش از این از راه های دیگر تأمین می شد.
نقش امام هادی و تاثیر آن در پیشبرد نهضت علوی
او در مورد نقش امام هادی (ع) در پیشبرد نهضت علوی گفت: امام هادی(ع) با وجود شرایط بسیار سخت سیاسی و اجتماعی، از اسلام ناب و سیره نبوی بر محوریت مکتب اهل بیت (ع) حراست و نگهبانی کرد و در این راه تلاش های فراوانی از خود نشان داد، که به حسب وظیفه الهی و امامت بود. امام هادی (ع) با تکیه بر نیروی پیامبر (ص) و امیر مؤمنان (ع) میراث و دستاورهای ائمه پیشین را حفظ کرد.
این پژوهشگر پاسخ امام هادی(ع) به شبهات عقیدتی، تربیت شاگردان بزرگ، مناظرات با رهبران مذاهب و فرق دیگر، مبارزه با غلات، تاسیس سازمان وکالت و نامه نگاری ها را از جمله راه های حفظ نهضت علوی عنوان کرد و گفت: امام هادی(ع) در زمینه های مختلف از جمله، توحید، نبوت، امامت، معاد و دفاع از اصل اسلام، بارها اساس دین اسلام را از خطر نابودی نجات داد، عقاید مسلمانان در این دوره بارها توسط برخی از رهبران ادیان دیگر به چالش کشیده شد، اگر تدابیر و علوم الهی امام هادی (ع) و اقدامات مهم فرهنگی ایشان نبود، اساس عقاید اسلام و مسلمین از بین می رفت.
او افزود: امام هادی(ع) از طریق تربیت شاگردان مختلف که برخی از آن ها از شاگردان اجداد ایشان بودند، علوم آن ها را افزایش داد و آنان را در حمایت از دین اسلام پشتبانی علمی کرد. شاگردانی که هر یک دارای آثار علمی و میراث امامت و مکتب علوی را به آیندگان منتقل کرده و در فرهنگ سازی نقش بسیار موثر داشتند، افرادی چون ابوهاشم جعفری، اسماعیل بن مهران، علی بن مهزیار اهوازی، حسین بن سعید اهوازی که حدود 30 کتاب نوشته بود. فضل بن شاذان که دارای تالیفات زیادی بود، ابو حماد رازی (ری شهری) و عبدالعظیم حسنی از شاگردان امام هادی(ع) بود.
قاسمی در مورد نحوه مناظره امام هادی(ع) با رهبران مذاهب و فرق دیگر گفت: قصد از این گفت وگو و مناظره ها بیشتر چیره شدن بر امام(ع) بود ولی امام قصد هدایت آن ها را داشت و با نگاه امامت و ترحم به آنان متوجه می شد بسیاری از سرداران نظامی که از ترکان ماوراء النهر بودند با درک مقام امامت با دیدن فضایل آن حضرت به امامت آن حضرت ایمان می آوردند.
او به مبارزه امام هادی (ع) با غالیان و فرقه های گمراه اشاره کرد و افزود: از جمله فعالیت های امام(ع) در حفظ نهضت و مکتب علوی استوار بر سیره نبوی، مبارزه با غلو و غالیان و فرقه های گمراه با گرایشات صوفی مآبانه بود. آن حضرت با تمام گرایشاتی که مغایر با خط اسلام ناب و اصیل بود از طرق مختلف مبارزه می کرد و به اصحاب خود و وکلای خود طی نامه یا پیام شفاهی به دوری و پرهیز از آنان موکداً توصیه کرده و شیعه را از غلو و گرفتاری در انحرافات نجات می داد. و بدین نحو خط امامت و اسلام را حراست می کرد.
این استاد حوزه تأسیس سازمان وکالت را از جمله ابتکارات هوشمندانه امام هادی(ع) دانست و اظهار کرد: امام هادی(ع) در این دوره با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی به ابتکاری گسترده و بزرگ دست زد و آن تاسیس نهاد وکالت بود، با توجه به گستردگی و پراکندگی شیعیان در مناطق مختلف قلمرو اسلامی در ایران و آفریقا و حجاز، وکلا و نمایندگانی در این مناطق انتخاب کرد اگر چه در دوره ائمه پیشین (ع) نیز این رسم گسترده و به هم پیوسته را بر اساس ضرورت زمان ایجاد کرد و هرگاه در زمینه عقاید دینی و مشکلات شرعی و... مشکلی برای شیعه یا عقاید دیگر مسلمانان پیش آمد می نمود با یک نامه از طریق پیک های مطمئن این مشکل را در مدت کوتاه و فوری حل می نمود و بدین سبب از عقاید شیعه و اسلام و نهضت علوی پاسداری می کرد.
او ادامه داد: این دستاورد بزرگ زمینه ساز برای دوره غیبت نیز محسوب می شد و مردم را با شرایط عصر غیبت و نبود امام معصوم علیه السلام در میان مردم و حضور نمایندگان امام (ع) در جامعه آشنا می کرد همین نهاد و سازمان زمینه ساز حل مشکلات دوره غیبت کبری نیز گردید، چون در دوره غیبت صغری امام زمان(عج) وکلا و نمایندگانی داشتند. ولی پس از انقضای دوره غیبت صغری و آغاز غیبت کبری، شرایط تغییر یافت و کم کم مرجعیت و فقهای اسلام جایگزین نواب خاص شدند، لذا اساس و اصل ولایت فقیه و نماینده عام امام معصوم (ع) در دوره غیبت کبری که اکنون شکل گرفته در دوره امام هادی(ع) بصورت وسیع بنیانگذاری شده و مورد تایید امام معصوم (ع) بود. امام هادی(ع) با تشکیل نهاد وکالت برای آیندگان این پیام را داد که فقهای با تقوی در دوره عدم حضور امام معصوم (ع) در جامعه می توانند از طرف امام (ع) به حل و فصل و حراست و پاسداری و تصدّی امور اجتماعی در صورت فراهم بودن شرایط اقدام کنند.
این پژوهشگر نامه نگاری به وکلا را یکی دیگر از راه های حفظ نهضت علوی از سوی امام هادی(ع) عنوان و اظهار کرد: امام هادی (ع) با شیوه نامه نگاری نیز در حفظ نهضت علوی و مکتب تشیع نقش مهمی ایفا کرده. نامه هایی که به وکلای خود و شیعیان نوشت نظیر نامه ای که به مردم اهواز نوشت در گسترش نهضت علوی نقش کاملاً برجسته ایفا کرده است.
قاسمی در پاسخ به اینکه امام هادی(ع) با استفاده از چه روش تربیتی و اخلاقی سعی در اصلاح امور داشتند؟ گفت: مناظرات امام (ع) با مکتب های کلامی رایج مثل «معتزله» و «اشاعره» و مطرح شدن نظریات آنان در جامعه بود، از جمله مباحث آن ها می توان به، جبر، تفویض، اعتقاد جسمیت خدا و.... اشاره کرد. امام هادی(ع) به مناظره با این گروه ها می پرداخت و آراء و نظریات آن ها را رد و نظر شیعه را تبیین می کردند. از سوی دیگر امام(ع) از گروه غلات اظهار تبری می کردند. همچنین تربیت شاگردانی برجسته توسط امام هادی(ع) از جمله شیخ طوسی، فضل بن شاذان، عبد العظیم حسنی. تعداد شاگردان آن حضرت را در زمینه های مختلف علوم اسلامی 185 نفر بود.
غالیان در رأس مکاتب انحرافی بودند
حجت الاسلام محمود رضا قاسمی در گفت‌وگو با شفقنا (پایگاه بین‌المللی همکاری‌های خبری شیعه)، در مورد مکاتبی که در زمان امام هادی (ع) سبب گسترش فلسفه انحرافی شد، اظهار کرد: در عصر امام هادی(ع) غلات در راس مکاتب انحرافی قرار داشت. غلات از ریشه غلو به معنی تجاوز و گذشتن از اندازه است. در اصطلاح فرقه شناسی اسلامی به کسانی غلات گفته می‌شود که امیرالمؤمنین(ع) یا سایر ائمه معصوم را تا مقام خدایی بالا برده و گویند که خداوند به عنوان جسم انسانی در این حضرات ظاهر گشته است. خداوند متعال در قرآن کریم زیاده روی در باورهای دینی و خدا دانستن اولیای الهی را پیروی از هوی و هوس و گمراه شدن از راه راست دانسته و می فرماید: "بگو ای اهل کتاب در دین خود غلو نکنید و غیر از حق، نگویید و از هوس‌های جمعیتی که پیشتر گمراه شده‌اند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشته‌اند، پیروی نکنید." بر اثر برخوردها و راهنمایی‌های امام باقر و امام صادق (ع) مدتی کوتاه فعالیت‌های غلات فروکش کرد، به طوری که وقتی محمد بن بشیر راه انحرافی غلو را ادامه داد، مردم توجهی به او نکردند، ولی بر اثر جو خفقان زمان امام هادی (ع) و حمایت‌های پنهانی حکومت عباسی از تفرقه بین شیعیان، غلات دوباره پاگرفته و از طرف دشمن به گرمی مورد استقبال قرار گرفتند.
اندیشه‌های غلات در تضاد با مبانی اسلام بود
او در مورد هدف و اندیشه‌های انحرافی گروه غلات گفت: اندیشه‌های انحرافی غلات حول محورهایی بود که با مبانی صحیح اسلامی ناسازگار بود و حتی فرقه های غیر اسلامی نیز آن را نمی‌پذیرفتند؛ آنچنان که شیخ حر عاملی گفت، این افکار برای ضربه زدن به جامعه شیعی بود که در زیر فشار دشمنان اهل بیت (ع) دست و پنجه نرم می‌کرد.
این استاد حوزه به برخی از افکار گروه غلات اشاره کرد و افزود: غلات، خدایی و قائل شدن مقام ربوبی برای اهل بیت (ع) و به خصوص امام هادی(ع)، ادعای نبوت برای خودشان و اینکه امام هادی (ع) آنها را برای نبوت برگزیده است، جایز بودن ازدواج با محارم، اباحیگری؛ یعنی خداوند هیچ چیزی را حرام نکرده است، انکار واجبات؛ آنان واجباتی که در قرآن کریم و روایات اسلامی آمده بود، همه را به نوعی تاویل و توجیه می‌کردند به عنوان مثال در توجیه آیات نماز که در قرآن کریم امده است، می‌گفتند: "مراد از نماز، رکوع و سجود و دیگر واجبات نماز نیست، بلکه منظور پیروی کردن از مردی است که به کنایه از او به صلاة یاد شده و مراد از زکات نیز باز پرداختن حق مال نیست بلکه پیروی از شخصی است که نامش ذکر نشده" یا می گفتند: "نماز، روزه، زکات، حج و... همه بر این است که به ائمه (ع) معرفت داشته باشند و گرنه اعمال عبادی منظور قرآن نیست.
قاسمی ادامه داد: تناسخ از دیگر افکار انحرافی غلات بود؛ به این معنی که روح انسان پس از جدایی از جسمش وارد جسم دیگری شده و چند سالی نیز در آن زندگی می‌کند و تا بی نهایت این روند ادامه پیدا می کند که در این صورت دیگر معاد و روز قیامتی وجود نخواهد داشت و روح انسان تا ابد در این دنیا از جسمی به جسمی دیگر منتقل می‌گردد. امام هادی (ع) همچون دیگر معصومین (ع) که پرچمدار هدایت اسلامی بودند، از یک سو مردم را به مبانی قرآنی با تفسیر اهل بیت (ع) راهنمایی می‌کردند و از دیگر سو انحراف غلات را به جامعه اعلام کرده، از آنها بیزاری جسته و مورد لعن قرار می‌دادند و از شیعیان نیز می‌خواستند از آنها دوری گزینند.
این پژوهشگر به نمونه‌هایی از سخنان امام هادی(ع) در مورد بیزاری از گروه غلات اشاره و تصریح کرد: امام هادی(ع) در مورد فارس بن حاتم، بعد از روشن گری دستور قتلش را صادر کرده و فرمود: "برکشنده ی فارس، بهشت را ضمانت می کنم." امام(ع) از حسن بن محمد القمی معروف به ابنبابا نیز بیزاری جست و از شیعیان خواست از او بیزار باشند و فرمود: "خدا او را لعنت کند، مرا اذیت کرده و شیطان بر او چیره گشته" درباره قاسم یقطینی به ابراهیم شیبه نوشت افکار او از دین من نیست از او کناره گیری کنید و فرمود: "خدا او را لعنت کند که افکار انحرافی را شیطان به او القا می کند." و در مورد علی بن حسکه فرمود: "خدا لعنت کند او را که دروغ می گوید او از دوستان من نیست من از گفته‌های او بیزارم و شما نیز بیزاری جویید، لعنت خدا بر او باد." محمد بن نصیر نیز که امام هادی(ع) را خدا دانسته و خود را پیامبر از سوی آن حضرت معرفی می‌کرد، مورد لعن و نفرین حضرت قرار گرفت.
قاسمی افزود: با توجه به زنده بودن برخی از این غلات مانند محمد بن نصیر، علی بن حسکه و ... در زمان امام حسن عسگری(ع)، این افراد از سوی آن امام نیز مورد لعن و طرد قرار می‌گرفتند و گاهی آنان را غلات زمان امام حسن عسگری(ع) می‌شماردند که منافاتی با غلات بودن شان در زمان امام هادی (ع) نداشت.
عالمان در خط مقدم برخورد با شبهات قرار دارند
او در پاسخ به اینکه وظیفه علما و زمامداران مکتب تشیع در مقابله با انحرافاتی که امروز در جهان اسلام وجود دارد، گفت: روش اهل بیت(ع)، بیان حقایق و شفاف سازی فضای اعتقادی و فرهنگی با استفاده از قرآن کریم و روایات منتسب به پیامبر اکرم(ص) در برخورد با این گروه ها در دسترس است. لازم است هم اکنون نیز همین روش توسط عالمان خط مقدم در برخورد با شبهات چنین گروه هایی مورد توجه قرار گیرد، در اینجا باید تمیزی بین گروه های تکفیری ( نظیر القاعده) و گروههای سلفی داد و به جای عنوان سلفی که مسلمانان میانه رو را نیز در بر می گیرد از عبارت تکفیری استفاده کرد یعنی کسانی که همه را به جز خود کافر می دانند. همانطور که هم اکنون گروه هایی مثل جبهه النصره، حکومت اسلامی عراق و شام و گروه داعش سایر مسلمین را کافر دانسته و ابایی از فجیع ترین جنایات درباره مسلمین ندارند، روش برخورد با گروه های تکفیری با گروه های سلفی متفاوت است و اصولا تکفیری ها اهل منطق نیستند تا پاسخی منطقی بشنوند.
عصر امام هادی(ع) زمان نهادینه شدن مرجعیت به صورت عملی
این استاد حوزه و پژوهشگر افزود: با وقوف از میزان نقش مرجعیت شیعه و محدثان بزرگ و معتبر شیعه در حفظ عقاید مردم، نوشتن و جمع آوری آثار و کتاب های فراوان و اساس اسلام و پاسداری از فرهنگ اسلام می توان به عظمت اندیشه های امام هادی(ع) در تأسیس نهاد وکالت پی برد. در واقع اساس مرجعیت به صورت عملی در عصر امام هادی(ع) نهادینه شد، این دستاورد در حفظ مکتب علوی نقش کاملاً برجسته و تعیین کننده دارد. مرجعیت در دوره غیبت کبری مهم ترین سازمان حفاظت و پاسداری از نهضت علوی و گسترش دهنده آن بوده که در طول تاریخ با مرجعیت این وظیفه تحقق یافته، هدایت قیام های ضد استعماری و استبدادی توسط مراجع انجام گرفته است که برخاسته از نهاد وکالت بود.
قاسمی با وجود تلاش‌های بسیار در ایران برای ایجاد شناخت ائمه (ع)، درباره علت ناشناخته ماندن امام هادی(ع) گفت: این امر توجه بیشتر عالمان دینی، وعاظ و نهادهای فرهنگی مانند آموزش و پرورش را می طلبد. به عنوان مثال ورود زندگی همه ائمه(ع) در کتب درسی دانش آموزان نمونه خوبی است.
منبع: وب سایت شفقنا(پایگاه همکاری های بین المللی شیعه)

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر