دومین شماره مجله الکترونیکی پاسخ با موضوع «عرفان کیهانی» منتشر شد
منبع:
وب سایت مرکز پاسخ به شبهات حوزه علمیه قم
خداشناسی در عرفان حلقه(کیهانی)- محمودرضا قاسمی
چکیده:
فرقه عرفان حلقه کیهانی به سرکردگی محمد علی طاهری از اواسط دهه هفتاد شمسی فعالیت خود را در حوزه عرفانی و درمانی آغاز کرد و در اواسط دهه 80 به اوج خود رسید و علی رغم دستگیری وی هنوز این نحله توسط مَسترهایش در سطح کشور به راهزنی ایمان جوانان و خانوادههای این مرز و بوم میپردازد. طاهری بحث فرادرمانی و اصطلاح خود ساخته سایمنتولوژی را کرامت خود در مکتب عرفانیاش دانسته و همگان را دعوت به تجربه در این مورد مینماید، تجربهای که شرط آن تسلیم بودن و شاهد بودن است و هدف از آن اتصال به شبکه شعور کیهانی یا همان روح القدس است. وی با این فریب بزرگ اولا ادعا میکند که تمام این مباحث به او وحی شده و الهاماتی است که از سوی خداوند به وی صورت پذیرفته و این مباحث را از جایی اقتباس نکرده است و ثانیا او درصدد بیان عرفان اصیل ایرانی اسلامی است،
در عرفان حلقه اساس خداشناسی را توجه به شبکه موهوم شعور کیهانی یا همان روح القدس دانسته که خدای متعال تمام قدرت ها و صفات خویش را به این شبکه تفویض نموده است.
کلید واژه: عرفان حلقه، اتصال، شعور کیهانی،تفویض، روح القدس
مقدمه:
گرایش انسان به پرستش خداوند یکی از نیازهای فطری و درونی بهشمار میرود؛ هرچند گاه این امر در پس پردههای غفلت باقی مانده و با همه بدیهی بودن روشن وی، به بیراهه میانجامد.
تنها زمانی که نیازهای انسان از مسیری درست ارضا شود، به رشد و شکوفایی او منجر میشود، در پی آن آرامش و سعادت دنیوی و اخروی بهدست میآید و در غیراینصورت نیازهای درونی انسان بیپاسخ مانده، او را به رنجی ابدی میافکند. انسان در پی یافتن پاسخ به نیاز پرستش که یکی از اساسیترین نیازها بهشمار میرود ـ به ادیان و مکاتب گوناگون روی میآورد؛ هر مکتب با ارائه جهانبینی و ایدئولوژیهایی خاص درجهت رفع عطش فطری او بر آمده و با آموزههای خود در سیراب کردن او میکوشند. در این راستا روشن است، چنانچه مکتبی الهی، با آموزههای فرابشری برای رفع این نیاز برگزیده شود، با درنظرگرفتن همۀ خواستههای باطنی و ظاهری، دنیوی و اخروی، و... از افراط و تفریطها به دور مانده و کامل و بینقص خواهد بود و بیگمان باعث رستگاری فردی و در پی آن فلاح اجتماعی میشود و چنانچه آموزهها از سرچشمۀ الهی منقطع شود و در جریان آن هم نباشد، به ماندابی تبدیل خواهد شد که برخورداری از آن نه تنها باعث رفع تشنگی نمیشود؛ بلکه فرد را به سستی و نابودی خواهد کشاند؛ در این مسیرهای انحرافی همواره سرابهایی خودنمایی میکنند که تنها افرادی که از آب زلال و ناب برخوردار هستند، خود را بینیاز از آن خواهند یافت. عرفان حلقۀ یکی از سرابهایی است که افراد ناآگاه را به سوی خود میکشاند و با عرضۀ اصول دین به گونهای التقاطی و اشتراکی باعث ایجاد انحرافهایی در عقاید و اصول اولیه میشود؛ البته ممکن است این موضوع در نگاه نخست و از دید افراد غیرمتخصص پنهان مانده و سره از ناسره باز شناخته نشود؛ ولی با اندکی تأمل و تدبر و مقایسه و تطبیق دیدگاههای ارائه شده با منابع الهی، امکان تشخیص فراهم خواهد شد.
عرفان حلقه و توحید1.سایۀ خداوند در عرفان حلقه
محمدعلی طاهری نظریه پرداز عرفان حلقه درگفتاری درباره سایه خداوند ویژگیهای آن را اینگونه شرح میدهد:
هر چیزی که موجودیت دارد، سایهای هم دارد؛ از این نظر، سایۀ او(خدا) نیز موجود است؛ اما سایۀ هرچیز نسبت به خودش، مجازی است؛ درعینحال، اگر همان سایۀ هم سایهای داشته باشد، نسبت به آن حقیقی است:
سایه نسبت به صاحب سایه: مجازی؛
سایه نسبت به سایۀ سایه: حقیقی.
اگر بخواهیم همین مطلب را دقیقتر بیان کنیم، باید بگوییم که خداوند (حقیقت مطلق) سایۀ اول را ایجاد میکند و سایۀ اول، سایۀ دوم را و...؛ هریک از این سایهها صورتی از خداوند است و به بیان دیگر، وجود هر چیزی، وجهی از خداوند را نشان میدهد؛ پس، میتوان گفت که فقط یک حقیقت مطلق وجود دارد و هر موجود دیگری «حقیقت نسبی» دارد.
[1]
از نگاه نویسنده این جهان، سایه
[2] و مجازی است و تنها عامل حرکت است که ما را به اشتباه واداشته تا آن را حقیقی تلقی کنیم؛ بنابراین جهان هستی، حقیقت وجودی ندارد. این دیدگاه در کتاب «انسان از منظری دیگر و فرادرمانی» بهگونهای مبسوط شرح داده شده است. وی در این خصوص پس از توضیح کلی درباره واقعیت و حقیقت وجودی، با آوردن مثال تیغۀ چرخان و حرکت آن و تشکیل استوانهای ـ که چون واقع شده، واقعیت دارد؛ ولی حقیقت ندارد ـ و همچنین با نمایش حرکت الکترونها به دور هسته در اتم، به اثبات جهان مجازی میپردازد
[3]
طاهری پس از بیان این نمونهها به نتیجهای کلی میرسد و آن اینکه حرکت، سبب تصور یا واقع شدن استوانه و ابر الکترونی است؛ اما واقعیتی ورای آن جز حرکت نیست؛ بنابراین علت حقیقی تصور کردن جهان آفرینش نیز چیزی جز حرکت نیست:
هستی از حرکت آفریده شده است، لذا جلوههای گوناگون آن نیز ناشی از حرکت میباشد و همانطور که گفته شد، هر جلوهای که ناشی از حرکت باشد، مجازی است؛ در نتیجه جهان هستی نیز مجازی بوده و حقیقت وجودی ندارد.
[4]
در واقع مجازی دانستن جهان به معنای خیالی بودن آن است و در طول تاریخ، نحلههای گوناگونی این برداشت را از عالم داشتهاند. تا آنجا که برخی از عارفان نیز عالم را عالم خیال معرفی کردهاند؛ ولی مقصود آنان از خیال و رویا بودن جهان، پوچ و موهوم بودن آن نیست؛ بلکه در اصل عبارت از امری است که حکایت از امر دیگر داشته و نیاز به تعبیر و تاویل دارد. به عبارتی، جهان، رمزی است که باید گشوده شده و معمایی است که باید حل شود.بههرحال مقصود آنکه به اعتقاد جمله عارفان، جهان خود حقیقت نیست، بلکه نمادی از حقیقت است؛ یا به عبارتی خیال و رویاست؛ اما این رویا پوچ و بیهوده نیست؛ بلکه رویایی است که به گونهای بازتاب حقیقت بوده و نیاز به رمزگشایی دارد. بنابراین اگر بهصورت مستقل به عالم نگریسته شود، ارزشی نداشته و توهم است و خیال؛ ولی اگر این جهان، نشانهای از حقیقتی دیگر بهشمار آید، آنگاه بهواسطه آن حقیقت، این جهان نیز به حقیقت آراسته میشود.
پروفسور ایزوتسو، استاد دانشگاه مکگیل کانادا که سالها در ایران به پژوهش دربارۀ حکمت اسلامی پرداخته است، میگوید:
جهان محسوس، توهم ذهنی، یعنی مولود ذهن نیست؛ بلکه توهم خارجی است؛ یعنی بر مبانی وجودی استوار است و به معنای متعارف، اصلاً توهم نیست.
[5]
بنابراین، رویایی که انسان آن را واقع میپندارد، اگرچه واقعیت ندارد، ولی از واقع بیگانه نبوده، بلکه کاملاً با آن مرتبط است، و ازآنجاکه این جهان معلوم است، نمیتواند نیستی محض باشد؛ چراکه، معلومی نیست؛ جز آنکه متصف به وجود شود
[6] بدینترتیب مجازی دانستن زمین از سوی نظریهپرداز عرفان حلقه بهطور کامل با دیدگاه عارفان متفاوت است، وی با اثبات مجازی بودن و در حرکت بودن جهان میخواهد بر نیاز به محرک و عامل جهت دهنده داشتن آن تأکید کند که این عامل آگاهی و یا هوشمندی حاکم بر جهان هستی یا همان «شبکۀ شعور کیهانی» است.
[7]
بدینترتیب با مجازی دانستن عالم، برابر آنچه در اندیشه طاهری است، دیگر مجالی برای خداشناسی حقیقی که مورد نظر آموزههای اسلامی است، باقی نمیماند. البته طاهری مطابق روش خاص خود، صبغه علمی دادن به دیدگاه خود ابراز میدارد که نظریۀ او بر نظریههای جدید فیزیک کوانتوم است. استوار؛ او هر چند درصدد القای این تصور است که فیزیک جدید نیز دنیای مجازی و شعور کیهانی را اثبات میکند، اما در فیزیک جدید اتفاقنظری در این باره وجود ندارد؛ زیرا آنچه در فیزیک جدید با نام نظریۀ دوگانگیِ موج و ذره و یا اصل عدم قطعیت و... مطرح است، حاکی از تعیینکننده بودن ذهنیت ناظر برای تحلیل دنیای کوانتومی است؛ یا اینکه ذرات مادی بیآنکه از جایی دستور بگیرند، به تغییر روی میآورند. این مطالب و گفتهها با اثبات شبکۀ شعورکیهانی توسط آن، بیگانه است و به نظر میرسد مانند چسباندن وصلههای ناجور در کنار یکدیگرند.
افزون بر آنچه بیان شد اینکه عرفان حلقه از یک یافته فیزیکی، تفسیر متافیزیکی ارائه داده است، جای بحث دارد؛ زیرا هیچگاه فیزیکدانان وارد مباحث متافیزیکی نشده و تحلیل عرفانی عرضه نمیکنند: بعضی از فیزیکدانان گوشزد کردهاند که کار فیزیک، تحلیل فلسفی و عرفانی نیست؛ بلکه وظیفۀ آن دستهبندی قوانینی است که بر اساس آن بتوان به کشف پدیدههای جدید دست یافت؛ همچنین اگر تفسیر و تحلیلهای فلسفی که فیزیکدانان جدید گفتهاند، در عرفان حلقه بهعنوان مبنای علمی مورد پذیرش باشد، بعید نیست با نظریۀ پرفسور استیون هاوکینگ
[8] مبنی بر اینکه با توجه به قوانین کشف شده جدید فیزیک، الزاماً نیازی به وجود آفریدگار نیست،
[9] موافق بوده و با گذشت زمان و تأکید بر شعور کیهانی، هوشمندی را عامل پدید آمدن جهان هستی و محتویات آن بداند. چون درخصوص «بیگبنگ» و انفجار بزرگ برای پیدایش جهان و هستی با او موافق است.
[10]2. اثبات شبکۀ هوشمندی وسیلههای برای اثبات خدا در حلقه
در عرفان حلقه درباره شبکه هوشمندی و اتصال آن به خداوند و چگونه آن با خداشناسی عملی آمده است:
عرفان کیهانی (حلقه)، شعور الهی را بهطور نظری و عملی ثابت نموده، ازاینراه وجود صاحب این هوشمندی یعنی خداوند را به اثبات میرساند و در واقع این عرفان، منجر به خداشناسی عملی میگردد.
[11]
بسیاری از مادیگرایان که منکر وجود خدا هستند، شعور کیهانی را پذیرفته و معتقدند که ماده، خود، هوشمند است و اگر در جهان نظم و تدبیری دیده میشود، سرچشمهای فراتر از همین عالم مادی ندارد. تئوری شعورمندی عالم در سدههای اخیر از سوی کسانی بیان شده که منبع هوشمندی فراتر از طبیعت را نفی میکنند و برای توجیه تدبیر و حکمتی که در جهان جاری است، به خودمختاربودن و شعورمندی ماده معتقد شدهاند.
بنابراین کسی که خداوند را نشناخته باشد، با تبیینهایی که در عرفان حلقه وجود دارد در خدانشناسی خود ثابتقدم میشود، نه اینکه به خداشناسی برسد؛ هر اندازه که شعور کیهانی در عمل بیشتر اثر بگذارد، در افراد بیایمان به خدا، ایمان به شعور هستی مادی بیشتر میشود، نه ایمان به خداوند تبارک و تعالی.
در عرفان حلقه، تعبیر روحالقدس یا جبرئیل برای شبکۀ شعور کیهانی بیان میشود، اما همانگونه که ملاحظه شد تعبیری که ارائه میشود کاملاً مادی است؛ زیراکه طاهری معتقد است، فرشتگان، همان قوانین موجود در عالم طبیعت هستند؛ همچنانکه مشابه این نگاه و اتصال به قوانین را میتوان در تعالیم «ریکی» ( انرژی درمانی ژاپنی ) مشاهده کرد.
3. تفویض همه قدرتها به شبکه شعور کیهانی
حلقه، اساس کار خود را بر اتصال با شعور کیهانی میداند و نیز از حلقههای رحمانیت عام، به شبکۀ شعور کیهانی، هوشمندی الهی و حلقههای وحدت نیز تعبیر میکند؛ درحقیقت شبکۀ شعور کیهانی، همان هوش و خرد حاکم بر جهان هستی است؛ چراکه از این منظر، جهان هستی، متشکل از انرژی و آگاهی است و همین آگاهی و شعور کیهانی، جهان را به حرکت وا میدارد و آگاهی خود، میلی درونی است که هر ذره را به رقص و حرکت میآورد! به عبارت دیگر:
شبکه شعور کیهانی مجموعه هوش، خرد و یا شعور حاکم بر جهان هستی است که به آن آگاهی نیز گفته میشود و یکی از سه عنصر موجود در جهان هستی است؛ سه عنصر فوق عبارتاند از ماده، انرژی و آگاهی
[12] بنابراین محرک جهان، آگاهیِ درونِ ذره است و نه نیروی ماورایی مطلق، که منشأ تمام حرکتهای جنبندگان از قدرت اوست؛ اینجاست که خداپرستی در نگاه آنان رنگ و بویی کفرآمیز مییابد و توحید، جای خود را به مادیگرایی میسپارد و بهعبارتدیگر، فاعلیت تام الهی در حرکت موجودات کنار زده میشود و فاعلیت استقلالی عالم ماده رخ مینمایاند.
طاهری در تعریف اتصال میگوید:« منظور از اتصال در فرادرمانی، برقراری نوعی ارتباط است که هیچ تعریف دقیقی ندارد،زیرا در دنیای بیابزاری
[13] انجام میگیرد
».[14]
درحقیقت، کسی که میخواهد عرفان را بفهمد نیازمند تفویض است؛ رحمانیت عام الهی تنها به مسترهای عرفان حلقه تفویض شده و تنها آنها میتوانند دیگران را به عرفان پیوند دهند؛ در عرفان حلقه برای اتصال با شعور کیهانی نیز، دو راه فردی و جمعی وجود دارد و برای وارد شدن به حلقهها وجود سه عضو کافی است؛ نخست: اتصالگیرنده است که مایل به پیوند با شبکه شعور کیهانی است؛ دوم: اتصالدهنده است که همان مسترهای آموزش دیده هستند؛ سوم: شبکه شعور کیهانی است و سرانجام، الله، عضو چهارم است.
[15] بدینترتیب، بهنظر میرسد افزودن نام خداوند بهعنوان عضو چهارم، تنها برای جلب نظر خداباوران است و ثأثیری در تشکیل حلقه و در نتیجه درمانگری ندارد.
درحقیقت، این شعور کیهانی است که به درمان میپردازد، نه خداوند متعال، آنچنانکه در قرآن آمده است:(وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ)
[16]
این موارد اصول کلی عرفان حلقه است که بنیاد اصلی آن بر شعور کیهانی بنا شده است.
مفهوم شبکۀ شعور کیهانی[17]
در عرفان حلقه، بیشازهمه یک کلیدواژه برجسته میشود و آن هم مفهوم شبکۀ شعور کیهانی است، شبکۀ شعور کیهانی چیست؟ با خالق هستی چه نسبتی دارد؟ فواید پیوند با آن و آثار آن کداماند؟ از نظر مصداق خارجی با کدامیک از آموزههای دین قابل تطبیق است؟ آیا منظور همان جایگاه نبوت و رسالت است؟ آیا این شبکه تعبیری دیگر از ذات مقدس خداوند میباشد؟ و شبکه یاد شده با کدام پشتوانه و دلیل علمی اثباتپذیر است؟ اینها پرسشهایی است که در رویارویی با مفاهیم یاد شده به ذهن هر مخاطبی خطور میکند.
شعور کیهانی، چنان در عرفان حلقه اهمیت مییابد که هم اساس این عرفان معرفی شده و هم تمامی مراتب سلوک معنوی بهگونهای انحصاری با اتصال به این شبکه دست یافتنی است:
اساس این عرفان بر اتصال به حلقههای متعدد شبکۀ شعور کیهانی استوار است و همۀ مسیر سیروسلوک آن، از طریق اتصال به این حلقهها صورت میگیرد.
[18]
اما باید دید تعریف شعور کیهانی چیست؟ در متون عرفان حلقه ادعا میشود که هستی متشکل از سه عنصر است که یکی از آن سه، شبکۀ شعور کیهانی است:
شبکۀ شعور کیهانی مجموع هوش، خرد و یا شعور حاکم بر جهانی هستی است که به آن آگاهی نیز گفته میشود و یکی از سه عنصر موجود در هستی است. سه عنصر مذکور عبارتاند از: ماده، انرژی و آگاهی
[19] از نگاه نظریهپرداز عرفان حلقه ازآنجاکه اصل ماده هم از انرژی است، جهان اطراف ما از ماده و انرژی شکل گرفته و در اصل، فقط از انرژی تکوین یافته است.
[20] با توجه به این دیدگاه باید گفت، نخست: شبکۀ شعورمند کیهانی نامی جدید برای خدا نیست، تا چنین تصور نشود که نزاع، نزاعی لفظی است؛ چراکه در این دیدگاه این شبکۀ یاد شده مخلوق معرفی شده است؛ چنانکه در کتاب «انسان از منظری دیگر»، ضمن اینکه این شبکه، مجموع هوش و خرد حاکم بر هستی بوده، دارای خالق نیز معرفی شده است
[21] گذشته از اینکه قدرت و نقشی که نویسنده به این شبکه میدهد، از حیث نظری و مفهومی برای حضور خدا هیچ جایی باقی نمیگذارد و افزون بر آن، در عرصه عمل نیز با وجود کارکردهایی که به این شبکه نسبت داده میشود، به تأثیر خدا و ضرورت ارتباط با او نیاز عینی و خارجی احساس نمیشود.
دوم: مراد از این شبکه، -کانالهای ارتباطی با خدا - که در ادیان الهی از آنها به رسولان الهی و معصومان یاد میشود ـ نیست؛ چراکه پیامبران در متون عرفان حلقه، صاحبان تجربۀ شخصی در عرفان معرفی میشوند؛ نه افرادی که از زبان ایشان برنامۀ ادارۀ زندگی بشر بیان شده، مأموریت انسانها در سایۀ تعلیمات ایشان تعریف میشود؛ چنانکه در گزارههای زیر، عامل وحدت انسانها را نه توحید، نه دین و نه دستاویزی به پیامبران الهی، بلکه شبکۀ شعور کیهانی معرفی میکند:
عامل مشترک فکری بین همۀ انسانها و به عبارتی، زیربنای فکری همۀ انسانها، شعور حاکم بر جهان هستی است. در این تفکر، این عامل مشترک، «شبکۀ شعور حاکم بر هستی» نامیده میشود.
[22]
در عرفان حلقه پیش از هرچیز، اتصال با شبکۀ شعور کیهانی جزء تفکیکناپذیر این شاخۀ عرفانی معرفی میشود و از دیگر سو، کارِ درمان، تفویضی است و این تفویض باید از مرکزیت عرفان حلقه دریافت شود:
برای بهرهبرداری از عرفان عملیِ عرفان کیهانی (حلقه)، نیاز به ایجاد اتصال به حلقههای متعدد شبکۀ شعور کیهانی میباشد و این اتصالات، اصل لاینفک این شاخۀ عرفانی است؛ تحقق بخشیدن به هر مبحث در عرفان عملی، به حلقۀ خاص و حفاظهای خاص آن حلقه نیازمند است. اتصال به دو دسته کاربران و مربیان ارائه میشود که تفویضی بوده، در قبال مکتوب نمودن سوگندنامههای مربوط به آنان تفویض میگردد؛ تفویضها، توسط مرکزیت که کنترل و هدایت کنندۀ جریان عرفان کیهانی (حلقه) میباشد، انجام میگیرد.
[23]
بهراستی مگر جز ایناست که با این ترفند، مهمترین ادعای بهظاهر معنوی در عرفان یاد شده با چالشی بزرگ مواجه میشود و ادعای دعوت دیگران به استفاده از رحمانیت عام الهی که البته شبکۀ شعور کیهانی را همان رحمانیت الهی میدانند؛ اینکه افزون بر آن از یک سو در این عرفان، هدف استفاده از رحمانیت الهی معرفی شده و از سوی دیگر این استفاده از رحمانیت الهی، تنها از بحران مرکزیت عرفان حلقه امکانپذیر باشد، جز کانالیزهکردن سرسپردگی در عرفان حلقه و تبدیل نظریهپرداز آن به یک قطب و مرشد چه معنایی خواهد داشت؟
حلقه و شبکۀ شعور
با بررسیهای انجام شده میتوان دریافت که چکیده تعالیم حلقه در «شبکه شعور» خلاصه میشود؛ بر ایناساس، حقیقتی به نام شعور کیهانی وجود دارد که افزود برای عارفشدن باید به حلقههای آن متصل شوند دریافت این اتصالات هیچ محدودیت و پیششرطی نداشته و هرکس با هر دین و مذهب و هر فرد بیدین میتوانند بدان متصل شود. گناهکاری و بیگناهی، پاکی و ناپاکی نیز در این اتصالات نقشی ندارد؛ مهم این است که این اتصالات باید از سوی مرکزیت عرفان حلقه و کسانی که اجازۀ لازم را دریافت کردهاند، تفویض شود؛ چرا که اگر حفاظهای حلقههای اتصال تفویض نشود، بسیار خطرناک خواهد بود؛ همچنانکه تفویض این اتصالات نیز بهمعنی حرکت در مسیر عرفان و سلوک عرفانی است.
حلقههای شعور کیهانی بیشمار بوده و طاهری این حلقهها را با حفاظهایش تفویض میکند؛ معمولاً نخستین حلقهای که تفویض میشود حلقۀ درمانگری است و نتیجۀ آن، درمان همۀ دردها و بیماریهای جسمی و روحی است. با توجه به اینکه عرفان حلقه به باورها و ایمان افراد ربطی نداشته و برای تزکیۀ نفس و اصلاح درون افراد، برنامۀ عملی ارائه نمیدهد، نشانه یا دلیل درستی و عرفان بودن این جریان، ادعای درمان افراد است.
با این تصور ابتدایی از چارچوب اصلی شبهعرفان حلقه، بررسی پرسشها و ابهامها آغاز میشود: شعور کیهانی چیست؟ عرفان چه معنایی دارد؟ اتصال چیست؟ حفاظ اتصالات به چه معنایی است؟ چرا این اتصالات به معنای عرفان است؟ چرا مرکزیت عرفان، حلقۀ این اتصالات را تفویض میکند؟ محمدعلی طاهری این اتصالات را از کجا آورده است؟ چرا کسی جز او از حلقههای شعور کیهانی آگاه نبوده و امکان تفویض آنها برای دیگران نیست؟ آیا سراسر عرفان حلقه و حقه و ساختگی نیست؟ درمان چیست؟ آیا تاکنون کسی را درمان کردهاند؟ آیا این درمانها از راه شعور کیهانی بوده، یا تلقین یا انرژی یا... است؟ چرا عرفان حلقه به پاکی و ناپاکی افراد کاری ندارد؟ مگر عرفان برای تزکیه نفس نیست؟ عرفان حلقه دربارۀ خدا چه میگوید؟ چرا همهچیز را به شعور کیهانی مرتبط میداند؟ و...؛ در این نوشتار، پرسشها و ابهامهای پیش گفته مورد بررسی قرار میگیرند.
شعور کیهانی: بنیان عرفان حلقه
همانگونه که پیشتر بدان اشاره شد، عرفان حلقه موضوعی به نام شعور کیهانی را در کانون مباحث خود قرار داده و اساس سلوک عرفانی را اتصال به شعور کیهانی میداند؛ آنچنان که بدون این اتصال، حرکت عرفانی، پایه و اساسی ندارد؛ بنابراین «اساس این عرفان بر اتصال به حلقههای متعدد شبکۀ شعور کیهانی استوار است و همۀ مسیر سیروسلوکِ آن، از طریق اتصال به این حلقهها صورت میگیرد.
[24]
در این چند سطر تأکید بر این است که چیزی جز اتصال به شعور کیهانی نمیتواند راهبر و پیشبرندۀ سیر عرفانی باشد. اکنون بهجاست که با محوریت شعور کیهانی در عرفان حلقه، این پرسش مطرح شود که شعور کیهانی چیست؟ آیا پدیدهای ماورایی و متعالی است یا مادی و فیزیکال؟ آیا شعور کیهانی همان شعور آفرینش است که در قرآن کریم همواره با تعبیرهای چون «سبَّح» و «یُسَبّح» به آن اشاره شده است؟ همان شعوری که همۀ آفرینش را به ذکر و تسبیح خدا و تسلیم و سجود در برابر او برمیانگیزد؟ یا اینکه توضیحی برای پیوند شعور کیهانی با خدا وجود نداشته و تبیینهای آن معطوف به جهان مادی است؟
با بررسی منابع عرفان حلقه میتوان دریافت که شعور کیهانی موضوعی است که در بستر تبیینهای فیزیکی و مادی تعریف میشود. اصلیترین منبع عرفان حلقه که به بررسی و تبیین شعور کیهانی پرداخته، کتاب «انسان از منظری دیگر» است که بخشی از آن به تبیین فیزیکی شعور کیهانی اختصاص دارد (ص 19 ـ 42). برای تئوری اصلی عرفان حلقه دربارۀ شعور کیهانی «ساختار اصلی جهان مادی، آگاهی یا شعور است که ماده و انرژی از آن به وجود آمده است؛ بنابراین در هر لحظه سه عنصر در جهان هستی وجود دارد؛ آگاهی، ماده و انرژی».
[25] این موضوع نیز بیانگر نگاه ماتریالیستی است که همهچیز را ابزاری میداند. طاهری تعریف دقیقی از آگاهی ارائه نکرده و منشأ اصلی آن را مادی میداند.
ادامه دارد....