menusearch
mr-qasemi.ir

خسف بیدا

جستجو
جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ | ۵:۱:۵۶
۱۳۹۵/۱۱/۹ شنبه
(9)
(1)
خسف بیدا
خسف بیدا

خسف بیدا
فرورفتگی در چهار فرسخی مدینه رخ می دهد، خوب وقتی که در روایات این مکان گفته شده است، آیا سپاه سفیانی از آنجا ردّ می شوند که در درون زمین بروند؟ شخصی که از این سپاه نجات پیدا می کند، مشخص است چه کسی است؟ این که کله اش، سر و ته شده است و چشمانش در پشت سرش قرار گرفته، یا امثال این حرف ها درست است ؟ این روایت آیا صحیح است ؟ تا حدودی مشخص است که این حدیث اسرائیلی است.
پاسخ:
خداوند متعال در قرآن کریم در آیات متعددی فرموده است که انسان های کافر و گمراه به بشارت و انذارهای پیامبران و اولیاء الهی گوش فرا نداده و باور نمی کنند: إِنَّ الَّذِینَ کفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ یُؤْمِنُونَ(1).
آنان که کافر شده اند ایمان نمی آورند (باور نمی کنند) چه (از عذاب الهی) بترسانی آنان را و یا نترسانی. گذشته از آیات و روایات فراوان در این زمینه، واقعیات تاریخی و سرگذشت اقوام و ملل مختلف در طول زمان ها و در مناطق مختلف بیان گر این واقعیت است که اکثر ملل و اقوامی که گرفتار تباهی و هلاکت و افول گردیده اند، در اثر تن ندادن به حقایق و گوش فرا ندادن به بشارت ها و انذارهای انسان های صالح و خیرخواه و عدم تبعیت از آنان بوده است. که سپاه سفیانی یکی از هزاران نمونه آن می باشد.
روایات و احادیثی که درمورد فرو رفتن سپاه سفیانی به زمین است در کتاب های حدیثی مسلمانان اعم از شیعه و سنّی، فراوان و متواتر است و شاید مشهور ترین آن ها در منابع سنی ها روایتی باشد که از ام سلمّه نقل شده که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمود: پناهنده به خانه خدا پناه برد اما لشکری به سوی او فرستاده شود، چون به بیابان مدینه رسند، زمین آن ها را ببلعد.(2)
فخر رازی از مفسّران مشهور اهل سنت در تفسیر این آیه که می فرماید: «و اگر ببینی هنگامی که آنان وحشت زده اند و دیگر آن ها را راه گریزی نیست و از مکانی نزدیک گرفته می شوند.»(3) آورده است که از ابن عباس نقل شده است که این آیه در مورد فرو رفتن گروهی در بیابان بیداء نازل شده است.(4)
علامه طبرسی از مفسّران شیعه در تفسیر مجمع البیان می گوید: «ابوحمزه ثمالی از قول امام زین العابدین و امام حسن ـ علیهما السلام نقل می کند که منظور این آیه لشکری است که در صحرای بیداء زمین، آنها را در کام خود فرو می برد. و از حدیث یمانی در یک حدیث طولانی آمده است که: ... لشکر دوم (سپاه سفیانی) وارد مدینه شده و سه شبانه روز به غارت و چپاول آن جا بپردازند، آن گاه به سوی مکه روانه گردند تا به بیابان رسند. خداوند در این هنگام جبرئیل را به سوی آن ها فرستد و فرماید: ای جبرئیل برو و آن ها را نابود کن سپس جبرئیل ضربه به آن زمین زند که آن ها را در خود فرو برد، هیچ یک از آن ها باقی نماند و نجات نیابد مگر دو نفر مرد از قبیله جهینه».(5)
و نیز از امام باقر ـ علیه السلام ـ نقل شده است که فرمود: پناهنده به مکه خواهد آمد، هفتاد هزار سرباز تحت فرمان مردی از قیس برای دستگیری او به آن جا اعزام می شوند، همین که تمام آن ها در «ثنیه» اجتماع کنند، جبرئیل بگونه ای که صدایش به شرق و غرب بیابان برسد ندا دهد: ای بیداء، بگیر آن ها را که خیری در آن ها نیست. هیچکس هلاکت آنها را نبیند مگر چوپانی در کوهستان که شاهد ماجرا است و خبر این حادثه را برای بقیه می برد. پس وقتی آن پناهنده (امام زمان ـ علیه السلام ـ ) به مکه داستان آنها را بشنود خروج کند.(6)
و در حدیث دیگر از امیر المومنین ـ علیه السلام ـ نقل شده است که فرمود: «... زمانی که لشکر سفیانی به بیداء می رسد زمین آنها را در کام خود فرو می برد و نجات نمی یابد از آنها کسی جز قاصدی و خبر دهنده از آنان»(7) (که خبر هلاک آنان را می آورد. و این حدیثی است که حاکم در کتاب مستدرک اش گفته است این حدیث صحیح و معتبری است.(8)
و هم چنین در حدیثی از رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل شده که فرمود: «... هنگامی که سپاه سفیانی به وادی بیداء می رسند. زمین آنها را در خود فرو می برد و باقی نمی ماند از آنان جز پیک»(9) (شرید) و قاصدی که خبر هلاکت آنان را می آورد.
اما روایتی را که در ذیل سئوال به آن اشاره شده است. در بعضی کتب از شخصی به نام «ابی قبیل» نقل شده است و مستند به معصوم نگردیده است و ما سندی که آن را اسناد به معصوم کرده باشد نیافتیم.
آن چه از مجموع روایات وارده در این زمینه، استفاده می شود این است که «خسف بیداء» فرو رفتن لشکر سفیانی در بیابان بیداء در حد فاصل مکّه و مدینه، از علایم حتمی ظهور بوده و همان گونه که اشاره گردید روایات فراوانی که به حد تواتر می رسند دلالت بر وقوع آن،قبل از ظهور دارد که امام صادق ـ علیه السلام ـ فرمود: «این از محتومات است که تغییر و تبدیل در آن راه ندارد»(10) اما این که از آن لشکر قاصدی که خبر را به امام ـ علیه السلام ـ می رساند، نیز همان گونه که در روایات ملاحظه شد، قدر متیقن و مسلّم این است که قاصدی و مخبری باقی می ماند و این که چند نفر است یک نفر است یا دو نفر و یا شخصی خارج از لشکر ، روایات تفاوت اندک و جزئی با هم دارند که تأثیری در اصل ماجرا ندارد و این گونه اختلافات باعث نمی شود که در اصل قضیه که مدلول روایات متواتر و معتبری است شک نمائیم.

پاورقی:
1. بقره : 6.
2. مستدرک حاکم، ج4، ص429، بحار الانوار، ج52، ص186.
3. سباء : 51.
4. کورانی، علی، عصر ظهور، ص141.
5. بحار الانوار، ج52، ص186.
6. عصر ظهور، همان، ص144، به نقل از نسخه خطی، ابن حماد، ص90.
7. صافی گلپایگانی، لطف الله، منتخب الاثر، ص567.
8. همان.
9. همان، ص568.
10. طاهری، حبیب الله، سیمای آفتاب، ص278.

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر