خبرگزاری شبستان: . در خصوص کارتون آریو که هم اینک از شبکه پویا برای خردسالان و نوجوانان به نمایش در می آید با حجت الاسلام محمودرضا قاسمی، عضو هیات علمی موسسه بهداشت معنوی گفتگویی انجام داده ایم، گفتگوی ما با این پژوهشگر غرب از نظرتان می گذرد:
انیمیشن " آریو" که تولید داخل کشور است و این روزها از شبکه پویا برای کودکان و نوجوانان به نمایش در می آید، آیا می تواند خوراک روحی و فکری مناسبی را برای این طیف تامین کند یا باید مورد بازبینی و بازنگری قرار گیرد؟
ضمن تقدیر از تولید کنندگان داخلی در تهیه کارتونی وطنی باید بیان داشت که برای جذابیت انیمیشن و جذب گروه های سنی ما نباید به راهی برویم که هری پاتر ها و سایرین می روند؛ در این انیمیشن آریو شخصیتی که مردم را از شر بدان و دیوها می رهاند عملا برای مقابله با آنها از نیروهای جادویی استفاده می برد و جای تاسف است که در این داستان دعا به درگاه خدا و مدد جستن از او دیده نمی شود، شاید انتقادی به انیمیشن های غربی در این زمینه نباشد زیرا نگاه غالب تهیه کنندگان غربی اومانیستی و پراگماتیستی است اما ما با داشتن عناصر افسانه ای مثل شاهنامه که در آن پیروزی را جز به مدد خدا نمی داند چرا باید به تولید انیمیشنی که خالی از مولفه های اینچنینی است باشیم؟!
شاید توجه به جلو ه های ویژه و موضوع اسرارآمیز در آریو، ذهن سازندگان را از توجه به مسائل کلیدی و زیربنایی باز داشته است اما در هر حال ضمن تشکر از زحمات تهیه کنندگان آن باید زاویه دید را در این انیمیشن بر اساس مولفه های بومی اسلامی تنظیم می کردند.
محتوای این انیمیشن چطور؟ آیا آنچه لازم است را به مخاطب خود عرضه می کند؟
در زمانهای قدیم شهری بود افسانهای به نام گوهران. دلیل این نامگذاری این بود که شیرزاد، پهلوان نامدار، پس از شکست دادن دیو سفید، سنگی اسرارآمیز به نام «گوهران» را از دیوها پس میگیرد و با خود به شهر میآورد. این سنگ برای آدمیان نیرو، سعادت و خوشبختی به ارمغان میآورد و از آن پس، سنگ جادوئی در تالار مخصوصی در قصر حاکم محافظت میشود که کلید آن همیشه بر گردن حاکم شهر آویخته است.
مردم این سرزمین تصور می کردند که دیگر دیوی وجود ندارد، اما غافل از اینکه دیوها در تلاشند که به هر شکل ممکن سنگ گوهران را به چنگ آورند و با نیروی جادوئی آن، قدرت سابق خود را به دست آورده و با ضعیف شدن آدمیان بر آنان چیره گردند.
«آریو»، قهرمان اصلی داستان، پسر بچه بازیگوش، باهوش و کنجکاوی است که همراه مادر و تنها خواهر خود «کمندگیس» در این شهر زندگی میکند. او در کارگاه دیگساز معروف شهر، «کچلدیگی»، به شاگردی مشغول است. کچلدیگی آدمی بدجنس و مال دوست است که به خاطر طمعِ خود، پنهانی با دیوها ارتباط برقرار کرده و در ازای گرفتن سکههای طلا برای آنها دیگهای پرنده میسازد. آریو به راز کچلدیگی پیمیبرد و قصد دارد وجود دیوها را به حاکم و مردم شهر اطلاع دهد، اما هیچکس حرفهایش را باور نمیکند.
عاقبت سنگ گوهران به دست دیوها افتاده و آنها شهر را تصرف میکنند. آریو به همراه دوستان خود برای بدست آوردن دوباره سنگ گوهران به سمت سرزمین دیوها حرکت میکنند و در نهایت با به دست آوردن این سنگ به شهر بازگشته و با دیوها رو در رو میگردند.
دقیقا آن محوری که این داستان را با چالش روبه رو می کند، کدام است؟
آنچه در این کارتون نقطه عطف و محوری است داشتن سنگ گوهران است، در حالی که این نیروهای مادی در برابر اسلحه ایمان یا دعا که در منابع اسلامی و حتی دینی این مرز و بوم از آن به عنوان قویترین سلاح یاد شده، خبری نیست. به طور کلی استفاده از عنصر جادو در کارتون ها برای نجات، در ضمیر پاک کودک اثر خود را گذاشته و در بزرگ سالی برای وی تداعی می شود- آنجا که نوجوانی از مسجد گریزان و علاقه مند به نمادهای مادی است-، نوع نگاه او را در خردسالی و در استفاده از این کارتون ها یا بازی ها باید جستجو کرد.
«آریو، پهلوان کوچک» عنوان این مجموعه تلویزیونی است که یک نسخه سینمایی نیز به نام «افسانه سرزمین گوهران» از این مجموعه گرفته شده است.
خلق یک قهرمان ایرانی و یک افسانه بیسابقه و بکر باعث شد تا «آریو پهلوان کوچک» بتواند در جشنوارههای متعددی شرکت کرده و افتخارات بسیاری را برای سازندگانش به ارمغان بیاورد، ما نیز ضمن تشکر، انتقادات یاد شده را وارد دانسته و خواهان در نظر گرفتن آن در نسخه های بعدی هستیم