برج «ساعت» مکه یا نمادی از «شیطان»
حجت الاسلام محمود رضا قاسمی، استاد حوزه و پژوهشگر عرفان های نوظهور به پرسش های شفقنا درباره ابهاماتی که راجع به برج ساعت مکه مطرح می شود، در قالب یک یادداشت پاسخ داد.
به گزارش شفقنا (پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)، حجت الاسلام محمود رضا قاسمی در این یادداشت نوشته است: آن روزها که انسان نخستین راه های ارتباطی را با احتیاط و تردید می آزمود، باید برای درخواست نیازهای خود از دیگران تلاش بسیار می نمود. اندک اندک این کاستی به مدد زبان و یاری واژگان مرتفع شده و او با به خدمت گرفتن کلمات نیازهای خود را تأمین می نمود امّا هر چه ارتباطات گسترده تر می شد کاستی ابزار واژگان نیز مشهودتر می شد و این عاقبت منجر به خلق ابزاری دیگر گردید، ابزاری برای تفهیم خواسته های بشر به مخاطبان روز افزون و گوناگون او، این جا بود که تصاویر به یاری آمدند نقش های برجای مانده بر دیواره ی غارها یادگاری است از همان روزگاران. تعامل بیش از پیش افراد و گسترش تدریجی جوامع تصاویر زاییده ی ذهن انسان را به نمادها و بهتر بگویم به قراردادهایی بدل ساخت و این تا آنجا پیش رفت که با به کارگیری تصویر یا علامتی مشخص بلافاصله مقصودی مشخص در ذهن تبادر می نمود. امروزه نیز علائم و نمادها نقشی عظیم در انتقال مفاهیم ایفا می کنند، به گونه ای که با مشاهده پدیده ای بی درنگ مفهوم مورد نظر به ذهن منتقل می شود. سرعت و صحت این انتقال ذهن از علامت و نشانه و نماد به معانی مورد نظر بستگی به پیوند میان آن تصویر و مفهوم خاصّی است که از آن در نظر است. هر چه این پیوند عمیق تر باشد با ورود آن نشان سرعت انتقال به معنا نیز بیشتر خواهد شد پس سرعت انتقال رابطه مستقیمی با ارتباط بین دو پدیده دارد. امروزه بشر با بهره گیری از این ویژگی ذهنی خویش و با قراردادهای خاص و عام و بین المللی از نشانه های ساده ای برای انتقال مفاهیم عظیم بهره می جوید.
سمبل ها، نمادها یا نشانه ها گاه چون پرچم هویت ملی یا هویت مذهبی یک قوم را معرفی می کنند. و گاه از ارتباطات صمیمانه و ریشه دار آنان سخن به میان می آورند. نواهای قراردادی یک ملّت گاه به تبیین فرهنگ آن مردم می پردازد، مانند اذان که در هر جای دنیا منادی نماز و نشانگر اسلام است و ناقوس که مردم را به کلیسا می خواند. گاه قراردادهای قومی و ملی، رفته رفته عمومیت یافته و گستره ای منطقه ای یا جهانی می یابند و همین امر عامل تحریک حب و بغض ها می شود. مانند نشان عصای سفید که هر بیننده ای را به احتیاط در برابر شخص نابینایی که عصا را در دست دارد واداشته و لباس سفید یک پرستار انسان را ارادتمندانه به یاد ایثار و فداکارى او می اندازد. پرچم آمریکا که ملت های تحت ستم را به نفرت و اعتراض وا می دارد. و پرچم فلسطین که همه آزادی خواهان را به تأثر وا می دارد. بنابراین نمادها چنان در معنا ذوب مىشوند که مىتوان به جاى احضار معنى آن ها استخدام نمود و به این ترتیب روابط اجتماعى را سهولت بخشید. شاید قرن هاست که انسانها براى برقرارى روابط و انتقال معانى به اذهان یکدیگر مجبور نیستند به خود شىء اشاره کنند بلکه با استفاده از یک لفظ، خط، طرح، رنگ، تصویر، صدا و یک «نماد» این رابطه را به سهولت برقرار مىکنند. «نماد» آیینه ی تمام نماى معناست. ما آنگاه که در آیینه می نگریم تنها تصویر خود را نظاره می کنیم و آیینه در ورای نگاه ما پنهان می ماند اگر چه که این آیینه است که به تصویرسازی چهره ما پرداخته است؛ «نماد» هم این گونهاست. وقتى براى وضع یک نماد اقدام مىشود، به ویژگىهاى فردى او توجّه مىشود. امّا پس از آن، نماد وجود دیگرى از معناست و بدون ارائه ویژگىهاى خود، یک باره معنا را نشان مىدهد. مانند بسیاری از الفاظ که ابتدا برای مفهومی خاص وضع شده اند و بعد بر اثر استعمال زیاد در معنایی دیگر آن ها نیز تغییر یافته است. نماد با یادآورى معنا و احضار آن در ذهن، «توجه» ما را جهت مىدهد و غفلت را مىزداید. این «توجّه» در شکلدهى اراده ما بسیار مؤثر است. امروزه با بهره گیری از همین اصل شرکت های تجاری با صرف هزینه های گزاف با جلب توجّه و تداعى معانى مکرّر، در ناخودآگاه وجود ما باورهاى جدید ایجاد مىکنند و اراده ما را براى خرید کالاهای خویش تحت فشار قرار مىدهند. به طوری که با تکرار و همراهی صدا؛ تصویر و اجناسی خاص، ذهن ما بلافاصله با شنیدن صدا یا دیدن تصویر به آن جنس معطوف می شود. از سوی دیگر نمادها و نشانه ها نیّات و درونیّات انسان ها را نیز تصویرگری می کنند. واکنش دولتمردان غربی در برابر پرچم سبز یا سرخ اسلام یا حجاب دختران دانشجوی اروپایی، بیانگر همین قدرت انکار ناپذیر نمادها و نشانه هاست.
ما با استفاده از «نماد» خواسته یا ناخواسته:
- پیامى را انتقال مىدهیم و توجّه افراد را به سویی معطوف می سازیم.
- اثر مىپذیریم یا اثر می گذاریم.
- باطن خود را مىنمایانیم.
- حضور و حیات اندیشهاى را پاس داشته، موجودیت آن را اعلام مىکنیم.
- فکرى را ترویج و فرهنگى را تبلیغ مىکنیم.
ما با به کار گیری نمادهای گروه یا فرهنگ یا فرقه ای خاص عضویت خود را در آن اندیشه و وفادارى خود را نسبت به آن باورها اعلام مىکنیم و سیاهى لشکر آن محسوب مىشویم.
«من تشبه بقوم فهو منهم» «هرکس به گروهى شبیه گردد، از آنها است».( نهج البلاغه تصحیح صبحی صالح، حکمت 207)
بهره گرفتن از یک نماد «پذیرش» آن و «ابراز مهر» به اوست و این نتیجه ی تولّى است:
"وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُم"«هرکس از شما که تحت ولایت آنها رود، از آنها است». (مائده/51)
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به امّت خود سفارش مىفرمودند: «ولا تشبّهوا بالیهود»، «ظاهر خود را مانند قوم یهود مگردانید».
امروزه در گوشه و کنار شهر قدرت سحر آمیز تصاویر و نمادها را می توان مشاهده نمود، و این امر از سویی مبین حساسیت و عظمت رسالت ما در برابر این نمادها و پیام هایی که با خود همراه دارند نیز هست. این گونه است که فرهنگ ها، باورها و اعتقادات؛ خواسته یا ناخواسته مرزها و محدودیت ها را در می نوردند و از فراسوی حصارها و دیوارها به خانه های ما آمده و بر سر سفره هایمان می نشینند. در اینجا قوم و فرهنگی در انتقال پیام موفق تر است که در پردازش نمادها مبتکرانه و قدرتمندتر عمل کرده باشد. در سراسر آیات کریمه کلام خداوند ما تصویرگری و بهره گیری از نمادها را شاهدیم. اصلا آیین ما آمیخته با سمبل ها و نمادهایی به یاد ماندنی و سراسر شور و حماسه است. نماز یک مسلمان یادآور فرهنگ اسلامى و تبلیغ غیر مستقیم اندیشه ی توحیدى است. گردهمایى جهانی و عظیم حج را به خاطر بیاورید، طواف مسلمین گرد کعبه نشانی از قدرت عظیم امّت اسلامى و اتحاد آنها گرد محور بندگى است و رمی جمرات نماد ستیز مداوم بنده خداجوی در برابر شیاطین نفسانی و عینی انسی و جنّی است. و سعی صفا و مروه و تقصیر و قربانی هر یک سمبل از حقانیت و عظمت و محتوای عمیق فرهنگ اسلامی و نشانه بقاى اسلام است. امام صادق (علیه السلام) مىفرماید: «لایزال الدین قائماً ما دامت الکعبه»(کافی ج 4 ص 271) «تا کعبه باقى است، دین پایدار است». و این به آن معناست که بقاى یک نماد بقاى فرهنگ و ادامه حیات آن است. نماد، توسعه دهنده فکر و ایده و فرهنگ در اجتماع خصوصاً براى نسلهاى آینده است.
امّا زهی تأسف که امروز در اکثر کشورهای اسلامی، با وجود نمادها و سمبل های عظیم اسلامی شاهد قد برافراشتن نمادهای غیر دینی یا در برخی موارد ضد دین و فرهنگ اسلامی در هیات ساختمانها، تندیسهای میادین شهری، بیلبردها و تابلوهای تبلیغاتی، برنامه های تلویزیونی، فیلم های سینمایی و... هستیم و این پرده از رازی سترگ بر می دارد و این راز همانا نفوذ گسترده فرهنگ غیرخودی است با تمامی مظاهر آن فرهنگی نه سازنده و قوام بخش باورهای ما که مخرب هستی و موجودیت فرهنگ غنی و ریشه دار اسلامی و ایرانی است.
حذف نمادهای الهی و جایگزینی نمادهای الحادی در مکه
نماد کهن شیطان در صحرای عرفات که در 21 کیلومتری شمال مکه قرار داشت و هر ساله توسط میلیونها زائر خانه خدا در مناسک «رمی جمرات» در سه نوبت سنگ باران میشد، در سالهای اخیر توسط حکومت سعودی این سه نماد باستانی را، که نه تنها از نظر مناسک اسلامی بلکه از نظر تاریخ ادیان و اسطورهشناسی نیز واجد اهمیت منحصر به فرد بودند، برداشت و به جایش دیواری ساده گذارد.
مورد دیگر حذف کوه صفا و مروه و مسطح نمودن آن مکان است.
مورد دیگر تغییر شکل ظاهری شهر مکه از بیت الله تا منطقه معلاه و از حرم تا اجیاد و شعب علی (علیه السلام) است که به کلی فضا از یک معماری اسلامی به یک معماری غربی در حال تغییر شکل یافتن است.
مورد مهم بعدی برج های شرقی بیت الله موسوم به ابراج البیت با ساعت بزرگ آن است، که همه این تغییرات در عرصه حرم امن الهی زیر نظر شخصی انگلیسی یهودی به نام سر نورمن فاستر است.
سر لرد نورمن فاستر در سال 1935 در منچستر انگلیس در خانواده ای فقیر به دنیا آمد . او در سن 21 سالگی بورس تحصیلی را در معتبر ترین مدرسه معماری جهان مدرسه معماری یل( Yale University) به خود اختصاص داد .
نورمن فاستر در سال 1983 مدال صلای RIBIAرا دریافت کرد و در سال 1990 به خاطر ساختن the Willis Faber Dumas building مدال Trustees را در یافت کرد و به عنوان knighted (قهرمانی) دست یافت و چهار سال بعد پا را فراتر نهاد و مدال طلای انجمن معماران ایالات متحده را دریافت کرد و 9 سال بعد در 7 ژوین سال 1999 به بالاترین درجه معماری خود دست یافت و توانست جایزه Pritzer Architecture Prize. را دریافت کند ( این جایزه ی نوبل در معماری است ) و 5 روز بعد در روز جشن تولدش در بریتانیا به مقام اعیانی و اشرافی لرد دست یافت. شرکت سر لرد نرمن فاستر امروز در لندن ، برلین ، سنگاپور با بیش از 800 نفر کارمند مشغول به ادامه فعالیت است .
سر نورمن فاستر (لرد فاستر تمس بنک)، معمار بزرگ انگلیسی و ماسون بلندپایه ای است که با استفاده از موقعیت خود در عرصه معماری، در سراسر جهان نمادهای ابلیسک به پا میکند .
اُبلیسک (Obelisk) به معنای ستون نوکتیز ، ستون سنگی با نوک هرمی است. این بنا نماد زایندگی و باروری در
مصرباستان بوده که آنها را در ورودی های مقابر مصر باستان برپا می کرده اند.
ابلیسک نمادی است از آلت تناسلی شیطان به معنای دخول شیطان در کالبد انسان یا تسلیم روح خود به شیطان. به این دلیل، از دوران کهن ، ابلیسک "آلت تناسلی بعل " ،" Shaft of Baal " نیز خوانده میشد. «بعل»، به معنی «استاد» و «ارباب»، خدای کهن ادیان غیرابراهیمی در تمدنهای شرق مدیترانه و بینالنهرین بود. این همان «خدایی» است که در تمدنهای گوناگون اسامی گوناگون به خود گرفته، مانند مردوخ و نمرود و داگان و اوزیریس و غیره، و در ادیان ابراهیمی «شیطان» خوانده میشود. در تمامی فرقههای شیطانی معاصر، این «خدا» با نام «لوسیفر» مورد پرستش است. نمادهای «لوسیفر»، از جمله ابلیسک، از گذشته کهن تا به امروز بلاتغییر مانده است. در مسیحیت نام «بعل» به عنوان مترادف «شیطان» به کار میرفت.
لرد نورمن فاستر تاکنون 200 ابلیسک در سرتاسر جهان ساخته است. در واقع او معروف ترین معمار سازنده سازنده ابلیسک است.
از جمله این گونه فعالیت های معماری وی می توان به راشیا تاور "Russia Tower" یا "برج روسیه" اشاره کرد.
بنای راشیا تاور در سپتامبر 2007 با دو میلیارد دلار بودجه آغاز شده و در سال 2012 به پایان میرسد. راشیا تاور 648 متر ارتفاع دارد و بلندترین برج دنیا خواهد شد.
از دیگر برج های وی ابراج البیت در کنار مسجدالحرام و مشرف به بیت شریف کعبه است که با همکاری مجتمع بن لادن و حمایت دولت عربستان ساخته شده است.
تا چند سال پیش، بلندترین بنای مُشرف به صحن مسجدالحرام، قصر ملک فهد، سلطان پیشین مملکت عربی سعودی یا همان خادم الحرمین بود که بر بلندای کوه ابوقُبیس قرار داشت . امّا امروزه دیگر، این بنا در برابر برج «ابراج البیت» که درست مقابل رکن یمانی قراردارد کوچک مینماید.
برجهای تجاری مکه (ابراج البیت)، سرشار از نمادهای شیطانی است .این بنا، مسجدالحرام، کعبه و طواف را تحت الشّعاع خود قرار میدهد. برج اصلی با ارتفاع 595 متر در کنار شش برج بزرگ مسکونی، که همه متعلّق به «مجموعه بن لادن» هستند حتّی اجازه نمیدهد شما تصویری از مسجدالحرام، گلدستهها و پهنای آسمان داشته باشید. در گذشته زائر وقتی از باب بنی شیبه سر به سجده می گذارد در وقت سر برداشتن جمال کعبه شریف را در اولین دیدار خود می دید اما اکنون از فرسنگ ها دورتر آنچه هویداست این برج هاست.
برج رفیعی که در میان دو بال قرار گرفته، در نوع خود بزرگترین ستون ابلیسک جهان است که از عهد مصر باستان تاکنون ساخته شده است . برجهای مشرف بر مسجدالحرام و خانه کعبه با دو برج بزرگ دروازهای شکل ساخته شد که ذهن را به نمادهای الحادی رهنمون می سازد.
بخش انتهایی و بالای دو بال این بنا که ابلیسک بلند مزیّن به ساعت بزرگی را در خود جای دادهاند، به شکل بخش انتهایی بالهای خفّاش ساخته شدهاند.
و وا عجبا! در واقع، رمی و سنگباران معکوس از بلندای مسجد آغاز شده است.
لرد فاستر این است که وی موفق شد از سنگ زدن به نماد شیطان یا همان ابلیسک های واقع در منی جلوگیری کند. در حقیقت با حذف این ابلیسک ها و جایگزین ساختن دیواری ساده به جای آن، «رمی شیطان» از غنی ترین نماد برائت انسان از شیطان تهی شد.
در این میان سکوت سازمانهای جهانی بیوجه نیست. یونسکو به عنوان یکی از بازوهای اصلی و فرهنگی غربی جهانی قابل شناسایی است امّا سکوت سازمانهای فرهنگی اسلامی در سراسر جهان اسلام و از جمله ایران توجیه پذیر نیست.
برج ساعت نماد مکه مکرمه شده است که از فاصله 7 کیلومتری از بلندای غار حرا قابل رویت است و کعبه شریف با حصارهای تو در توی ساخت و ساز به سختی حتی از داخل مسجد دیده می شود!
کلمه شریف الله به طرز عجیبی که در هیچ رسم الخط عربی چه در حجاز و غیر آن سابقه نداشته است به صورت لل اله در چهار جهت ساعت نوشته شده است. در بالای برج چراغ لیزری که به طور مداوم نور خود را در جهات مختلف ساطع می کند در راس هرم ساعت یادآور چشم جهان بین در ادبیات ماسونی است.
در موقع اذان سرهای زائران بیت الله ناخودآگاه به سمت برج ساعت آنجا که صدای اذان از آن شنیده می شود بر می گردد و این همه یعنی استخفاف و کوچک کردن کعبه شریف.
طریقه ساختن برج ها به همراه یال های شمالی و جنوبی آن و دو یال در سمت رکن یمانی که به طرز عجیبی تداعی کننده نمادهای الحادی است همه ما را به این فکر وا می دارد که چرا در شهر توحید که ذره ای انحراف از حق باید صدای مسلمین را به آسمان ببرد این همه الحاد به چشم می آید اما ندا کننده ای نیست که سر به اعتراض بگشاید.
انتهای پیام
www.shafaqna.com/persian