menusearch
mr-qasemi.ir

ماده و انرژی از منظر علامه طباطبایی و شهید مطهری 1

جستجو
یکشنبه ۲ دی ۱۴۰۳ | ۹:۳:۳۳
۱۳۹۹/۱/۲۵ دوشنبه
(5)
(0)
ماده و انرژی از منظر علامه طباطبایی و شهید مطهری 1
 ماده و انرژی از منظر علامه طباطبایی و شهید مطهری 1

 

پژوهشی درباره حقیقت و ماهیت انرژی:

 

(بررسی نگرش های فلسفی استاد مطهری و علامه طباطبایی به ماده و انرژی)

 

 

چکیده :

 

هم ارزیِ مادّه انرژی با معادله وحشت انگیز ۲E = mc آغاز شد که انیشتین با جسارت تمام آن را مطرح کرد و نه تنها فیزیکدانان، بلکه فیلسوفان را نیز در شگفت فرو برد. از آن زمان (۱۹۰۵م) رویکردهای گوناگونی در این زمینه ارائه شده است. تمام این رویکردها از جانب دانشمندان غربی بوده است؛ با این همه، هیچ سیستمِ فیزیکی فلسفی که پایه های جهان شاختیِ معقول و مقبول داشته باشد، از سوی فیلسوفان و فیزیکدانان ارائه نشده است؛ رویکردهایی نظیرِ نگرش کلامی، متافیزیکی باطل، و دیدگاه های افراط یا تفریط گرایانه در فلسفه علم (فیزیک و ریاضی)، و… باعث شده است موضوع، بسی پیچیده تر و خوف انگیزتر از موقعیت اوّلیه اش باشد. نگرش صحیح و منطقی که بتواند سیستمِ فلسفیِ قابل قبولی عرضه بدارد فقط در حیطه جهان شناختیِ رئالیستی تصور می شود و این حیطه، بسترِ پرتکاپوی فلسفه اسلامی است. از دانشمندان اسلامی در صد سال اخیر فقط علّامه طباطبایی و استاد شهید مطهری به صورت مبنایی به این مسأله پرداخته اند. بررسی و رویکردهای این دو بزرگوار، دارای رهاوردهای بسیار عالی در فلسفه اسلامی و فیزیک است. مقاله حاضر، پژوهش درباره سؤالات، مباحث و نظریات مطرح شده از سوی این دو بزرگوار بوده، رهاوردهای نوی در زمینه حقیقت مادّه و انرژی ارائه می دهد، و پرداخت به نتایج عالی این بحث در فلسفه اسلامی را به مجالی دیگر می سپارد.

 

کلمات کلیدی :

 

حقیقت مادّه، انرژی، جوهر، فهم معکوس از طبیعت رابطه فیزیک و فلسفه، انرژی به صورت جوهر.

 

مقدّماتی برای ورود به کاوش

 

رابطه تنگاتنگ فلسفه و فیزیک

 

در حوزه مباحث فلسفی، آن بخش از فلسفه که در ارتباطی تنگاتنگ با علوم تجربی قرار دارد، فلسفه سخت مرهون دستاوردهای علمی دانشمندان علوم تجربی است؛ زیرا اصول موضوعه خود در این بخش را از علوم طبیعی می ستاند و بدون آن اصول، در تحلیل عقلی از طبیعت کاری، از پیش نمی برد؛ از این رو، نظر کردنِ فیلسوف اسلامی به فیزیک (به سبب ارتباط تنگاتنگی که با کاوش در ذرات بنیادی دارد) و دستاوردهای نظری و تجربیِ آن، بسیار ضرور می نماید. از جمله مباحثی که در فیزیک و فلسفه، دستخوش تحوّل و تغییرات اساسی می شود، مباحث مقولات دهگانه، قوّه و فعل، انواع عالیه، تقسیم اشیا (به طور خاص جسم) و نیز برخی از زیرمجموعه های مباحث مذکور و این تحوّلات، محصول رهیافت های فلسفی درباره معادله هم ارزی مادّه انرژی است.

 

استاد، غوّاصی زبردست در بحر معرفت

 

رویکرد فلسفی از نظرگاه فلسفه اسلامی به مسأله «حقیقت و ماهیت انرژی» در فیزیک و فلسفه پر اهمیت است و استاد مطهری در سلسله مباحث و تأمّلات فلسفی خود، مثل استاد فرزانه اش علّامه طباطبایی به این مهم توجّه خاص داشته، و این توجّه در جایی است که ماهیت مادّه و جسم در فلسفه را مورد بحث قرار داده و در این زمینه به نظرگاه فیزیکی مسأله پرداخته اند.

 

«گرا دادن» استاد مطهری و علّامه، به مسأله مورد بحث ما: «مادّه و انرژی»

 

علّامه طباطبایی در کتاب نفیس نهایه الحکمه فقط با اشاره گذرا و تحلیل احتمالی، آن را به تحقیق حواله داده و بدون هیچ تأمّل و پژوهش فلسفی از کنارش گذشته است. عبارت (ترجمه ای) علّامه چنین است:

 

آری، اگر آن چه گفته شده، که مادّه (ذرّات اولیه) قابلیت تبدیل شدن به انرژی را داشته و مادّه مجموعه ای است از ذرات متراکم انرژی، مورد قبول واقع شود، از ضروریات (علمی و اصول فلسفی) است که در بحث فلسفی، انرژی نوع عالی فرض شده و در ترتیب بندیِ جواهر، قبل از جسم گرفته شود، سپس مرتّب کردنِ بحث های متفرّع و متفرّق بر این مسأله امری ضرور می نماید؛ پس باید در این مسأله تأمل شود (طباطبایی، همان: ص ۱۲۵).

 

نکات مهمّ نگرش علّامه طباطبایی به انرژی

 

در عبارات علّامه، چهار نکته مهم قابل توجّه است:

 

این که به اصل مسأله توجّه داشته و توانسته است آن را با دید فلسفی بنگرد و در نتیجه، مسیری برای تحقیق در بحث جوهر ترسیم کند، ارزش علمی والایی دارد.

وی این مطلب را فقط با «لوسلّم» آورده و خودِ گفتار فیزیکدانان را به دقّت مطالعه نکرده است تا به تحلیل دقیق آن بپردازد.

از این رو، مسأله را به تحقیق دیگران حواله داده است، و ما پس از جست و جوی فراوان در منابع، به مطلب علمیِ منسجمی در این زمینه دست نیافتیم؛ یعنی دیگران نیز این مسأله را مسکوت گذاشته اند.

اشاره به این پیامد و اثربخشی های موضوع مورد بحث در مباحث جواهر و آن این که انرژی، جوهر تلقّی شود (و البتّه به نقد این نظر خواهیم پرداخت). تشخیص این پیامدها ناشی از ذوق سرشار علّامه در مباحث فلسفی و علمی است که ما در مقاله مستقلّی (با عنوان «اثرات جوهریت انرژی در فلسفه اسلامی» به این پیامدها پرداخته ایم.

گرای استاد مطهری

 

گرایی که استاد مطهری داده، بسی فراتر از گفتار استاد او؛ یعنی به بحث و بررسی بیش تری پرداخته و حتّی نظر فلسفی نیز در این مورد اظهار کرده است. از مواردی که می توان به آن اشاره کرد و ما به طور مفصّل آن ها را بررسی می کنیم، «طرح ابهام در زمینه قانون بقای مادّه و انرژی» و «ماهیت انرژی چیست» است که از جمله مباحث وی با دانشمند فرزانه دکتر رضا روزبه بوده، و در کتاب توحید انعکاس یافته است (مطهری، ۱۳۷۴: ص ۱۶۵). بررسی هایی نیز که در کتاب شرح و درس های کتاب نجات بوعلی انجام داده و بیش تر به موضوع پرداخته، از آن موارد است (مطهری، ۱۳۷۹: ج ۷، ص ۱۷۵).

 

نیاز الاهیات به معرفت های مربوط به طبیعت

 

خداوند در قرآن می فرماید:

 

أَوَلَمْ یَرَوْا کَیْفَ یُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ إِنَّ ذَلِکَ عَلَی اللَّهِ یَسِیرٌ قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ یُنشِئُ النَّشْأَهَ الْآخِرَهَ إِنَّ اللَّهَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (عنکبوت (۲۹): ۱۹و۲۰).

 

آیا ندیده اند که خداوند، چگونه آفرینش را پدید آورد؛ سپس باز می گرداند؟ همانا آن بر خدا آسان است. ای پیامبر! به ایشان بگو در زمین سیر کنید، پس نظر افکنید ]=تأمّل کنید[ که چگونه آفرینش را آغاز کرده است سپس پیدایی واپسین را آغاز می کند. همانا خداوند همیشه بر هر امری قادر است).

 

آن چه از آیه مذکور روشن می شود، این است که ندیدن کیفیت آغاز آفرینش از سوی انسان مایه تعجب است، و همچنین به نظر انداختن به کیفیت شروع خلق امر شده است (باید به عبارات «سیروا» «فانظروا» به جای «یروا»، «کیف» «بدأ الخلق» بیش تر توجّه شود). از این جا معلوم می شود که تأمّل کردن در مسأله خلقت (پیدایی هستی) و تحلیل فلسفی و عقلی آن وابسته به مشاهده و تجربه علمی پدیده خلقت است که روزانه هزار بار اتّفاق می افتد؛ یعنی مرحله اوّل، دیدن کیفیت خلقت، سپس تأمّل و تحلیل درباره آن است.

 

با گذر از وادی این حقیقت، به افق گشایی هایی می رسیم که این پژوهش به عالم فلسفه عطابخشی می کند:

 

افق های فلسفی

 

این پژوهش، راه را برای حلّ و فصل بسیاری از مسائل پیچیده فلسفی هموار می سازد. افزون بر این، درسایه بررسی های لازم در این موضوع، برخی از مسائل مطرح شده در فلسفه اسلامی رنگ و قالب (محتوای) دیگری به خود می گیرد. از جمله مباحثی که تحت تأثیر رهیافت های معرفتی مسأله انرژی قرار گرفته و تحوّلی اساسی در آن ها صورت می گیرد، فهرست وار عبارتند از:

 

جواهر پنجگانه و اجناس عالیه: اجناس عالیه و جواهر، از لحاظِ تعداد، ترتیب، و چگونگی بحث از آن ها متحوّل خواهد شد؛ برای مثال، چنان که از علّامه طباطبایی نقل شد، در صورت به اثبات رسیدن انرژی به صورت حقیقتی مغایر با مادّه، ترتیب و تعدادِ جواهر تغییر یافته و باید مبحث جواهر بر این اساس که انرژی یک جنس عالی است، نه صورتی از مادّه، ساماندهی و مرتّب شود.

دومین بحثی که تحت تأثیر این مسأله، قابل بازسازی است، مبحث ترکیب جسم است، و در پی بحث از ترکیب جسم، حقیقت مادّه نیز پژوهشی ضرور به خود می طلبد که به برخی از تحوّلات تحلیلی فلسفی از واقعیت جسم اشاره خواهیم کرد.

سومین موضوعی که بی ارتباط با موضوع دوم نیست، مبحث «قوه» و «فعل» از فلسفه اسلامی است که در سایه این پژوهش، تحوّلات چشمگیری به خود می گیرد.

بحث فاعل حرکت در مباحث حرکت نیز در پی این پژوهش قابل بازخوانی و باز اندیشی است.

توجّه به برخی از تعاریف و حقایق

 

با توجّه به این که مادّه، معانی گوناگونی دارد، (در فلسفه) هر معنایی که از آن ارائه و اثبات شود، با معنای فیزیکی و علمی متفاوت است.

 

معانی مادّه در فلسفه

 

مادّه به معنای حاصل استعداد شیء ، مثل دانه گندم که حاصل استعداد گندم و بوته گندم است.

مادّه به معنای حاصل صورت شیء ، مثل بدن انسان که در حقیقت مادّه روح او است؛ ولی نه به معنای حاصل استعداد روح، بلکه به معنای حاصل فعلیت و صورت روح است (مطهری، همان: ج ۸، ص ۵۵).

فرق مادّه در فلسفه با مادّه در فیزیک

 

مادّه در اصطلاح فیزیک، مجموع مادّه و وصورت است در اصطلاح فلسفه؛ زیرا مادّه در اصطلاح فیزیک، آن چیزی است که جرم داشته باشد؛ ابعاد داشته باشد ولی از نظر فلاسفه، هر چیزی که جرم دارد، خود، تحلیل می شود به صورتی که همان جرم بودن و امتداد داشتن است و اسمش صورت جسمیه است، ]و مادّه ای که همان هیولای اولا است[؛ یعنی این صورت جسمیه بر حقیقتی عارض شده که آن حقیقت امکان ندارد که تنها بتواند موجود باشد. همیشه در ضمن یک صورت موجود است (مطهری، همان : ج ۸، ص ۵۶).

 

تبدیل مادّه به انرژی و انرژی به مادّه

 

طبق اصل هم ارزی نسبیت انیشتین، مادّه و انرژی می توانند به هم تبدیل شوند. بدین شرح که «به ازای هر مقدار انرژی E، از هر نوع که به یک جسم مادّی داده می شود، جرم آن جسم به اندازه ۲∆m = Ec، افزایش می یابد و این، همان فرمول مشهور است که گفته شد، و چون در واقع، جرم سکون، خود صورتی از انرژی است، می توان گفت که هر جسم در حال سکون، به اعتبار جرم سکونش دارای انرژی ۲m.c است که به انرژی سکون شهرت دارد. (هالیدی، ۱۳۷۷ : ج ۱، ص۱۷۴).

ادامه دارد/محمودرضا قاسمی

نظرات کاربران
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

بستن
*نام و نام خانوادگی
* پست الکترونیک
* متن پیام

0 نظر